حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

خیانت

 

 

خیانت 

 

واژه آشنایی واسه توست

 

واسه دومین بار ازش

 

 استفاده کردی...

 

چشام دریای خونه

 

. . .

 

تو اگه جای من بودی چه کار میکردی؟!

 

تو قاضی باش

.

.

.

 

۶۸۳

 

 

می گفت عا شقم , دوستش دارم و بدون او هیچم و برای او

 

زنده هستم...

 

او رفت, تنها ماند ..زندگی کرد و معشوق را فراموش کرد...

 

از او پرسیدم از عشق چه می دانی ؟ برایم از عشق بگو...

 

گفت:عشق اتفاق است باید بنشینی تا بیفتد

 

گفت:عشق آسودگیست٫خیال است...خیالی خوش

 

گفت:ماندن است . فرو رفتن در خود است

 

گفت:خواستن و تملک است٫گرفتن است

 

گفت: عشق سادست٫همین جاست دم دست و دنیا پر شده از

 

عشقهای زود٫عشقهای ساده اینجایی و عشقهای نزدیک و لحظه ای

 

گفتم: تو عاشق نبودی و نیستی ...

 

گفتم:عشق یک ماجراست٫ماجرایی که باید آن را بسازی

 

گفتم:عشق درد است دردتولدی نو. عشق تولد است به دست

 

خویشتن

 

گفتم:عشق رفتن است عبور است٫نبودن است

 

گفتم:عشق جستجوست٫نرسیدن است٫نداشتن و بخشیدن است

 

گفتم:عشق درد است٫دیر است و سخت است

 

گفتم:عشق زیستن است از نوعی دیگر ...

 

به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام ...

 

گفتم عشق راز است

 

راز بین من و توست ٫ بر ملا نمی شود و پایان نمی یابد 

 

                                     مگر به مرگ

 

 

۶۸۲

 

 

ای همراه بهترین روزهای زندگیم

 

نبودنت را باور نمی کنم

با اینکه می دانم محال ترین آرزوی من بوده ای


ای همسفر جاده تنهاییم

دیری است که به امید با تو بودن نفس می کشم

و به انتظار دیدار تو زنده ام

با اینکه بارها گفته ای دیگر برنمی گردی


ای هم درد با غصه هایم

هنوز هم شریک لحظه های غم و شادی من هستی

و من هنوز هم با کسی جز تو درد دل نمی کنم

با اینکه می دانم در کنارم نیستی


ای همدل با قلب شکسته ام

قلبم برای تو می تپد

و تنها تو می توانی مرهمی بر زخمهای کهنه اش باشی

با اینکه تو خودت قلبم را شکسته ای


ای همزبان بی صداترین فریادهایم

حتی وقتی سکوت تنها حرفی است که برای گفتن دارم

عشق تو را با تمام وجود فریاد می کشم

با اینکه می دانم گوشهایت صدای بی صدای دردهایم را نمی شنوند


ولی تو هر چه بی اعتناتر باشی من عاشقتر می شوم

من هنوز به عهد روز اول دوستی پایبندم

من هنوز هم به اندازه روز اول دوستت دارم

شاید هم خیلی بیشتر...

 

 

ماه رمضان

 

 

 شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و

بینت من الهدی و الفرقان

 

حلول ماه رمضان مبارک باد

 

التماس دعا

 

دلتون شاد

 

 

۶۸۱

 

 

بر میگرده . . .  بر نمیگرده

بر میگرده . . .  بر نمیگرده

بر میگرده . . .  بر نمیگرده

بر میگرده . . .  بر نمیگرده

بر میگرده . . .  بر نمیگرده

.

.

نه بر نمیگرده

 

 

۶۸۰

 

 

دلم می خواد از این کلاغ های جنگل پشت پنجره خونمون بپرسم:

 

چرا هیچ وقت به خونتون نمیرسید؟!...

 

شاید اگه شما آخر قصه ها به خونتون می رسیدید اونوقت اول

 

قصه ها ، مثل آخر قصه ما آدما نمی شد:

 

                                                "یکی بود...یکی نبود"

 

 

 

 

۶۷۹

 

 

وقتی خاطره های آدم زیاد میشه

دیوار اتاقش پر از عکس میشه

اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمی تونی

عکسشو به دیوار بزنی . . .

 

 

۶۷۸

 

 

عزیزم

 

اگر روزی وفای آدمیان

و پر واز ما هیان را دیدی

بدان که فراموشت کرده ام

پس بدان عزیزم

نه آدمیان وفا دارند

و نه ما هیان مجال پرواز را دارند

و بدان که . . . خیلی دوستت دارم

 

 

نیمه شعبان

 

 

نیمه شعبان

 

سالروز ولادت حضرت

 مهدی

 

بر همگان مبارک باد

 

 

غمهاتون کوتاه

 

دلتون شاد

 

 

۶۷۶

 

 

امـشب ؛ اتـاق آبی خاطرات من ،

 

سـتاره باران حضـور توست ....

 

فا نوس احساس را در دست می گیرم

 

و در جستـجوی د لتنـگی، سـرگردانم .

 

باران نگاهت ، گونـه هایم را خیس کرده

 

و لرزش صـدایت ، تارهای احساسـم را می نوازد .

 

من از چشـمان شبنم زده مهـتاب آمده ام .

 

از کنار جوانه های عشق و طنین قلب عاشقم

 

و چشمان باران خورده ام .

 

آمده ام تا دوباره در آغوشت بگیرم

 

و برایت از تنها یی شبهای غربت بگویم .

 

از احساس باران ، هنگام لمس زمین ...

 

ای کـاش می شد بیشتر مهربان بود

 

و عاشقانه یکدیگر را دوست داشت.

 

ای کاش می شد دل را با محبت

 

و آرامش را با قلب پیوند زد...

 

کاش وقتی به او می اندیشم،

 

قطرات اشک اجازه دهد تا او را در خیا لم خوب نظاره کنم .

 

کاش زبانم و دلم یاریم می دادند تا

 

با تکرار نام او ،آتش وجودم را برای لحظاتی خاموش کنم

 

و حتی اگر شده برای لحظه ای به آرامش برسم ...

 

دوباره پاییز آمده و نفسهای عاشقانه ام را به شماره انداخته .

 

هنوز نیامده ، هوای دقایقـم را بارانی کرده ...

 

چشمـانم را می بندم

 

و دستان غبار گرفته ام را زیر بارانهای پر صدای شبانه می گیرم

 

تا پر از احساس شوم و "عاشق ماندن" را بهتر تجربه کنم...