. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .
درباره من
همیشه تنها ............
یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم
قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم
رو می شکنی
ادامه...
یه سر به وبلاگ غم دیده من هم بزن حس خوبی به وبلاگت داشتم نظر دادم مطالبتم خیلی قشنه.امروز بزرگترین روزمه به نگین ادرس وبلاگمو دادم تا شاید واسطه دوستی و یا عشق بی پایان بشه!!!!!!!!!!!!!!
────(♥)(♥)(♥)────(♥)(♥)(♥) _ ──(♥)██████(♥)(♥)██████(♥) ─(♥)████████(♥)████████(♥) ─(♥)██████████████████(♥) ──(♥)████████████████(♥) ────(♥)████████████(♥) __ ──────(♥)████████(♥) ────────(♥)████(♥) __ ─────────(♥)██(♥) ───────────(♥) آموخته ام: کسی که یادم نکرد من یادش کنم شاید او تنهاتر از من باشد. بیادت امدم عزیزم. وب زیبائی داری گلم. موفق باشی. خوشحال میشم به وبم سر بزنی.مطمئن باش پشیمون نمیشی. آپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپم
سلام یاسمین عزیز، حق داری؛ انگار آدم ها بیشتر به دست هم پیر می شند تا به پای هم، به تنهایی منم یه سری بزن، پا روی بوسه هام گذاشتی اگه بیای، تازه شروع به نوشتن کردم، رمز مطلب؛ 13579
مینویسم از تو شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم. تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم. پس ازِ یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم نمی دانم چرا رفتی؟ نمی دانم چرا ، شاید خطا کردم و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی نمی دانم کجا ، تا کی ، برای چه ، ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...!!.
وبلاگه قشنگی داری به بلاگه منم سربزن
سلام جواب منم بیوفایی بوده لیاقت مارو نداشتن غصه نخوری عزیزم
سلام وبت قشنگه تونستی بهم سر بزن منتظرتم
سلام
وبلاگ قشنگی داری
خوشحال میشم به منم سر بزنی
منتظر نظرات قشنگت هستم
چه زیبا
یه سر به وبلاگ غم دیده من هم بزن حس خوبی به وبلاگت داشتم نظر دادم مطالبتم خیلی قشنه.امروز بزرگترین روزمه به نگین ادرس وبلاگمو دادم تا شاید واسطه دوستی و یا عشق بی پایان بشه!!!!!!!!!!!!!!
تو میری و من نگاهت میکنم.
تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم.
بی تو یک عمر وقت برای گریستن دارم.
اما برای تماشای تو همین یک لحظه فقط باقی است ....
وبلاگت خیییییییییییلیییییییییییی قشنگه وازش خییلیییییییی خوشم اومده۱سریم به من بزنی خوشحال مییییییییییییییشم
────(♥)(♥)(♥)────(♥)(♥)(♥) _
──(♥)██████(♥)(♥)██████(♥)
─(♥)████████(♥)████████(♥)
─(♥)██████████████████(♥)
──(♥)████████████████(♥)
────(♥)████████████(♥) __
──────(♥)████████(♥)
────────(♥)████(♥) __
─────────(♥)██(♥)
───────────(♥)
آموخته ام: کسی که یادم نکرد من یادش کنم شاید او تنهاتر از من باشد.
بیادت امدم عزیزم.
وب زیبائی داری گلم. موفق باشی.
خوشحال میشم به وبم سر بزنی.مطمئن باش پشیمون نمیشی.
آپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپم
خیلی غمگینی نبینم غمت رو
سلام ممنونم از نظرت.باشه از این به بعد غمگین نمینویسم.اونم فقط به خاطر شم
سلام یاسمین عزیز،
حق داری؛
انگار آدم ها بیشتر به دست هم پیر می شند تا به پای هم،
به تنهایی منم یه سری بزن،
پا روی بوسه هام گذاشتی اگه بیای،
تازه شروع به نوشتن کردم،
رمز مطلب؛ 13579
واسهی شکستن غرور من
تو بدون که اولین بهانهای
این شب که تمومی نداره
آخــرین فـرصت عاشـقانهای
تو به من دروغ بگو اما بدون
که وجود من یه دنیا خواهشه
تو به من دروغ بگو اما نرو
شاید این دروغا باورت بشه
خندههات دلیل بودن منه
واسه من همین بهانه کافیه
نمیخوام راس راسی عاشقم بشی
یه دروغ عـاشــقانــه کـــافیــه ! !
مینویسم از تو
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم.
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
پس ازِ یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم
همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
نمی دانم چرا رفتی؟
نمی دانم چرا ، شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا ، تا کی ، برای چه ،
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...!!.
من زاده دامان غمم هیچ کسم نیست
جز اشک در این غمکده فریاد رسم نیست
ای درد بیازار مرا هرچه توانی
خوش باش که می میرم و کس داد رسم نیست
بزرگی راپرسیدندجوانی چندبخش است؟گفت ۲بخش:پیری.کودکی....
گفتم پس جوانی چه شد؟ گفت باعاشقی ساخت و بابی وفایی سوخت
وباجدایی مرد....
سلام دوست عزیز خوبی؟
برای چراغهای همسایه ات هم نور آرزو کن
بی شک حوالی ات روشنتر خواهد شد . . .
آپم
خوشحال میشم یه سر یزنی
ممنون
سلام دوست عزیز ...
وب شما با نام حــــــــــرفهای یه دختــــــــــر غمگیــــــــــن
در http://my-truelove.blogfa.com لینک شد
نباید شیشه را با سنگ بازی داد !
نباید مست را در حال مستی دستِ قاضی داد ....
نباید بی تفاوت ؛
چتر ماتم را به دست خیس باران داد ،
کبوتر ها که جز پرواز ازادی نمی خواهند !
نباید در حصار میله ها با دانه ای گندم به او تعلیم ماندن داد ... !