. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .
درباره من
همیشه تنها ............
یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم
قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم
رو می شکنی
ادامه...
می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی... می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی...
می رسد روزی که تنها در کنار عکس من قصهء عشق کهنه ام را مو به مو از بر کنی...
هیچ زمان اینو از دهن و فکر من نخواهى شنید چون خلافش رو میلیون ها بار بهم نشون دادى و اثبات کردى
خوشم میاد اندازهء سر سوزن معرفت ندارى حالمو بپرسى و قدم جلو بزارى، بیخیال یاسمین خانم، آدماى ترسو همون بهتر که خمار عشق و احساس پاک باشن، تو خودت برو جلو آینه وایسا و یه نگاه به خودت بنداز ببین تو برا من چیکار کردى و من براى تو چیکار کردم، از اول تا آخرش رو بشین حسابى مرور کن، از زمانیکه کلاساى مختلف ایرلاین ها رو میرفتى و غیره تا علیزاده و داستان و دعوا و تلفن به خونهء .....
اگه وجدانت بهت گفت کم گذاشتم برات بیا تف بنداز تو صورتم ولى اگه به این نتیجه رسیدى که هیچ احمقى اندازهء من دوست نداشته و نداره برا دل تنها موندهء خودت یه پست بزار که با خوندنش اشک بریزى و یاد تمام نارو هایى که بهم زدى بیوفتى و بیشتر از قبل دلت بسوزه، البته اگه سنگ سوختن سرش بشه و احساس کنه
گفتنش درست نیست ولى میخوام این رابطهء مجازى مسخره رو تمومش کنم برا همیشه، یه زمانى کنارم بودى و دنیارو با تو و براى شادى و خوشى تو میساختم و عین خیالمم نبود ولى حالا که چند سالى از زندگى شخصى خودت میگذره و دارى برا خودت به صورت نامشخصى زندگى میکنى ترجیح میدم که به هیچى فکر نکنم که توش یاسمین بوده، به هیچ چیزى
یه فلش ممورى پیشم دارى با یه سرى وسیلهء دیگه که برات جفت و جورش میکنم میفرستم یه روز آژانس، یه مبلغى هم از من طلب دارى بابت بلیط و محبت و پول دستى و غیره که اونم میدم خدمتت و اگه چیز دیگم بود بهم بگى به رو چشام میزارمو تقدیمت میکنم، یه سرى عکس و فیلماى خودتم هست که اونارو هم روى یه فلش دیگه میریزمو میدم بهت بعد خواستى پاکشون کن یا مرورشون کن
چیز دیگه اى خاطرم نیست اینجا جا مونده باشه
فقط یه دعاى کوچیک که یادگارى از مامانم هست که اون رو اگه صلاح دونستى بزار دم دست تا ازت بگیرم و براى خودم استفاده کنم، لااقل تنها چیزیه که توى زندگیم بیشتر از تموم دنیا دوسش داشتم و دارم
براى دادن وسایلت قبل از اومدن پیشت خبر میدم
شاید توى تیر یا مرداد اکى کنم
فعلا مزاحمت نمیشم
روز خوش سرکار خانم هاتفى ☺️
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
چه اصراری داری آبجی ؟
آدم نفهم دور از جون نفهمه دیگه
بخدا هزار سال دیگه هم نمیفهمه
ما هم داشتیم
تمومی هم ندارن ماشاا...
برو خوش باش
همین !
می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی... می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی...
می رسد روزی که تنها در کنار عکس من قصهء عشق کهنه ام را مو به مو از بر کنی...
یعنی واقعا ممکنه؟ :(
هیچ زمان اینو از دهن و فکر من نخواهى شنید چون خلافش رو میلیون ها بار بهم نشون دادى و اثبات کردى
خوشم میاد اندازهء سر سوزن معرفت ندارى حالمو بپرسى و قدم جلو بزارى، بیخیال یاسمین خانم، آدماى ترسو همون بهتر که خمار عشق و احساس پاک باشن، تو خودت برو جلو آینه وایسا و یه نگاه به خودت بنداز ببین تو برا من چیکار کردى و من براى تو چیکار کردم، از اول تا آخرش رو بشین حسابى مرور کن، از زمانیکه کلاساى مختلف ایرلاین ها رو میرفتى و غیره تا علیزاده و داستان و دعوا و تلفن به خونهء .....
اگه وجدانت بهت گفت کم گذاشتم برات بیا تف بنداز تو صورتم ولى اگه به این نتیجه رسیدى که هیچ احمقى اندازهء من دوست نداشته و نداره برا دل تنها موندهء خودت یه پست بزار که با خوندنش اشک بریزى و یاد تمام نارو هایى که بهم زدى بیوفتى و بیشتر از قبل دلت بسوزه، البته اگه سنگ سوختن سرش بشه و احساس کنه
گفتنش درست نیست ولى میخوام این رابطهء مجازى مسخره رو تمومش کنم برا همیشه، یه زمانى کنارم بودى و دنیارو با تو و براى شادى و خوشى تو میساختم و عین خیالمم نبود ولى حالا که چند سالى از زندگى شخصى خودت میگذره و دارى برا خودت به صورت نامشخصى زندگى میکنى ترجیح میدم که به هیچى فکر نکنم که توش یاسمین بوده، به هیچ چیزى
یه فلش ممورى پیشم دارى با یه سرى وسیلهء دیگه که برات جفت و جورش میکنم میفرستم یه روز آژانس، یه مبلغى هم از من طلب دارى بابت بلیط و محبت و پول دستى و غیره که اونم میدم خدمتت و اگه چیز دیگم بود بهم بگى به رو چشام میزارمو تقدیمت میکنم، یه سرى عکس و فیلماى خودتم هست که اونارو هم روى یه فلش دیگه میریزمو میدم بهت بعد خواستى پاکشون کن یا مرورشون کن
چیز دیگه اى خاطرم نیست اینجا جا مونده باشه
فقط یه دعاى کوچیک که یادگارى از مامانم هست که اون رو اگه صلاح دونستى بزار دم دست تا ازت بگیرم و براى خودم استفاده کنم، لااقل تنها چیزیه که توى زندگیم بیشتر از تموم دنیا دوسش داشتم و دارم
براى دادن وسایلت قبل از اومدن پیشت خبر میدم
شاید توى تیر یا مرداد اکى کنم
فعلا مزاحمت نمیشم
روز خوش سرکار خانم هاتفى ☺️