حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

781



                       


میدانى چیست..!
یک وقت هایى باید خودت را به بیخیالى بزنى
بیخیال تمام ادم هایى که دوستت ندارند!
بیخیال تمام کار هایى که مى خواستى بشودولى نشد!
بیخیال تمام رکب هایى که خوردى!
بیخیال هر کس که امروز وارد زندگیت شد و فردا رفت!
بیخیال تلاش هاى بى نتیجه ات
دوست داشتن هاى بى ثمر ات!
وقتى کسى دوستت ندارد اصرار نکن!
وقتى کسى برایت وقت ندارد خودت را به زور در برنامه هایش جا نده!
وقتى کسى نمى خواهد تو را ببیند پا پیچش نشو!
زندگى همین است!
شاید تو براى همه وقت بگذارى ولى قرار نیست همه دوستت داشته باشند و برایت وقت داشته باشند
شاید بهانه هایشان براى فرار تو را قانع نکند
ولى به قول بکت:
"گاهى فقط باید لبخند بزنى و رد شوى بگذار فکر کنند نفهمیدى..

نظرات 3 + ارسال نظر
دوره گرد سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 12:15

زیباترین حرفت را بگو
شکنجه ی پنهان سکوتت را اشکار کن
و هراس مدار از انکه بگویند
ترانه ای بیهوده میخوانید
چرا که ترانه ما ترانه ی بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست

علی سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:00 http://farza0ab.blogsazan

اصلا بیخیالی رو ول کن بیا وب من-جوک ما-چارتا سرگذشت زندگی خودمارو بخوان لبخند رولبت بیاد بهترنیست؟؟؟؟؟

چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 20:21

دقیقا همین رو بایست میفهمیدم که بالاخره بعد از دنیایى بى محلى فهمیدم
درسته سرم به بد سنگى خورد ولى بالاخره خورد
نه اینکه من دنبال خوردن سرم به آن سنگ بوده باشم، خیر...
کسیکه دلیل خیلى از اتفاقات و تغییرات درونم بود اینگونه مرا تربیت کرد
شاید تمام التماس هایى که نادیده میگرفت
شاید تمام دوست داشتن هایم را که تنها یه بازى بچگانه و شاید احمقانه دید
شاید خیلى از حرف ها و قول هاى مردانه ام را که دروغى بیش نمیدانست
شاید خیلى شایدهاى دیگر که من اصلا ندانستم

ولى
حال فهمیدم
پس از چندین سال رابطه
پس چندین سال عاشقى و زندگى منحصر به فرد
حال فهمیدم که باید نازیده گرفت و گذشت
قرار نیست همان اندازه که من او را دوست میداشتم او نیز مرا دوست میداشت
توقع داشتم اگرم برایش میمیرم برایم تب کند
توقع داشتم برایم از وقت هاى آزاد و بى برنامه اش کمى خرج کند
توقع داشتن هایم، فقط به همین حال باقى ماندند
توقع...

دروغ است فکر نکردن به او
دروغ است بى تفاوت بودن به او
دروغ است فراموش کردن تمام خاطرات و گذشته ام با او

ولى بایست مثه زمانیکه که عزیزى از دست میدهى با تمام حضورش خداحافظى کنى و فقط دلخوش به خاطراتش شوى و مشتى عکس که نمک تمام زخم هاى دلت هستند
بگذریم
خیلى وقت است که از دیدن و فهمیدن خیانت هایش عذاب نمیکشم
خیلى وقت است که فکرم درگیر عشق هاى پنهانى اش نیست
خیلى وقت است که از هیچ چیزش خبر ندارم
و این بى خبرى با تمام رنج هایش تنها یه خوبى دارد و اینکه او نزد دل و فکرم و مقابل تمام خاطرات خوب گذشته اش دیگر سرافکندهء شیطنت هاى بى رحمانه اش و بدنامى و خیانت هاى جدید و قدیمى اش نمیشود و همان خطاهاى قدیمى اش مدام مرور میشود و چیزى به آن افزوده نمی شود
و این نهایت خوبى و پاکى ست
لااقل میگویم او سه سال استرکه دیگر هیچ خطایى نکرده که باعث شکشته شدن بیشتر قلبم گردد و این ینى اون توبه کرده و نجیب ترین شده

دعا میکنم همیشه پاک و زلال باشى
گذشته اى که در ذهنم ساختى رو نه میشه پاک کرد و نه میشه تغییر داد
توان فراموش کردنشم هرگز ندارم چون حتى براى یک بار هم با عشق و علاقهء تو مواجه نشدم و نخواستى بشم، غرورت خیلى کمکت کرده تا از چشمم بیوفتى، مرحبا به تو و غرورت
فک میکردم تا مدتى که چشمات فقط براى من سگ داره ولى بعدها فهمیدم این سگ ها زاد و ولد کردند و تو را به خیلى ها معرفى کردند....

با تمام دلخورى و ناراحتى هام میتونم بگم دوران خیلى خوبى از زندگیم رو با اون تجربه کردم و اینقد دوسش داشتم که هیچ وقت چشامو به روى خیانت هاش باز نکردم و همیشه خودمو به خوب و پاک بودنش قانع کردم

الانم میگم با تمام وجود دوست داشتم و دارم و خواهم داشت

دلت شاد
لبت خندون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد