. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .
درباره من
همیشه تنها ............
یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم
قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم
رو می شکنی
ادامه...
دقیقا کارى که شما و مامانتون کردین با من و زندگیم....
خوبه بعد از سه سال یاد گرفتى نبایست به لجن میکشیدى همه چیز رو واى گذشته ها گذشته، منم از خیلى از خاطرات بدى که برام ساختى گذشتم، یادش باشه خیلى چیزارو میشه بخشید و چشم پوشى کرد ولى خیانت رو به خاطر اینکه روى تک تک استخوناى بدنت حک میکنن نمیتونى از ته دل ببخشى و فقط به ظاهر میگى باشه بخشیدمت و یه فرصت دوباره بهت میدم که دیگه آدم باشى نه اینکه همه چیز مث روز اولش شده چون هیچ وقت مث روز اولش نمیشه اون اعتمادى که گند زدى توش....
اون زمان که بایست میفهمیدى نفهمیدى به مرور زمان میفهمى کیوان کى بود برات و امیر کى بود و تو با کى چیکار کردى....
کیوان اگه کارى کرده پیش مامان تو کرده نه مثلا مادر شوهرت اونم از روى دق دلى خالى کردن و از روى عمد به کینه گند کشیدنه زندگى طرف مقابلت....
بیخیال
حالم بهم میخوره اینقدر تکرار کنم خاطرات لجنى که برام ساختى رو
سعى میکنم به خاطرات قشنگى که ازت داشتم فکر کنم
اونقدر بهشون ارزش و اهمیت میدم که همیشه نسبت به تو حس تنفرى نداشته باشم و نهایتا مث قبل دیوونه وار دوست داشته باشم
جفتمون باهم بد کردیم
ولى توى اون همه خاطره
تو با من روراست نبودى و من از این ناراحتم تا اینکه باهام در نهایت چطور تموم کردى
فداى تار موت
بیخیال دنیا
بزار گذر زمان باقیموندهء عمرم بد طى نشه و یکم بیشتر شاد باشم و بخندم
به خودم
به همه چیم
این دفتر ورقاى آخرش رو داره مرور میکنه
دلت شاد
لبت خندون
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
منو میبخشی؟ یاسی؟
منو میبخشی؟
دقیقا کارى که شما و مامانتون کردین با من و زندگیم....
خوبه بعد از سه سال یاد گرفتى نبایست به لجن میکشیدى همه چیز رو واى گذشته ها گذشته، منم از خیلى از خاطرات بدى که برام ساختى گذشتم، یادش باشه خیلى چیزارو میشه بخشید و چشم پوشى کرد ولى خیانت رو به خاطر اینکه روى تک تک استخوناى بدنت حک میکنن نمیتونى از ته دل ببخشى و فقط به ظاهر میگى باشه بخشیدمت و یه فرصت دوباره بهت میدم که دیگه آدم باشى نه اینکه همه چیز مث روز اولش شده چون هیچ وقت مث روز اولش نمیشه اون اعتمادى که گند زدى توش....
اون زمان که بایست میفهمیدى نفهمیدى به مرور زمان میفهمى کیوان کى بود برات و امیر کى بود و تو با کى چیکار کردى....
کیوان اگه کارى کرده پیش مامان تو کرده نه مثلا مادر شوهرت اونم از روى دق دلى خالى کردن و از روى عمد به کینه گند کشیدنه زندگى طرف مقابلت....
بیخیال
حالم بهم میخوره اینقدر تکرار کنم خاطرات لجنى که برام ساختى رو
سعى میکنم به خاطرات قشنگى که ازت داشتم فکر کنم
اونقدر بهشون ارزش و اهمیت میدم که همیشه نسبت به تو حس تنفرى نداشته باشم و نهایتا مث قبل دیوونه وار دوست داشته باشم
جفتمون باهم بد کردیم
ولى توى اون همه خاطره
تو با من روراست نبودى و من از این ناراحتم تا اینکه باهام در نهایت چطور تموم کردى
فداى تار موت
بیخیال دنیا
بزار گذر زمان باقیموندهء عمرم بد طى نشه و یکم بیشتر شاد باشم و بخندم
به خودم
به همه چیم
این دفتر ورقاى آخرش رو داره مرور میکنه
دلت شاد
لبت خندون