برگ از درخت می افتد بی آنکه من و تو بدانیم شاید در همین حوالی جایی میان فاصله همین رها شدن و افتادن دلی لرزیده است...... برگ زیر پای عابرانی که گویا خسته اند از این همه رها شدن و افتادن می شکند بی آنکه من و تو بدانیم شاید در پس این همه بی خیالی نگاهی به نگاهی گره خورده است و چیزی به نام مهر زاده شده است.. و این است معجزه عشق... پاییز مبارک |