چگونه باید آغاز کنم حرفهای نگفته دل را ؟
با کدامین رنگ اینبار زندگی را آغاز کنم ؟
چگونه باید این شبهای تنهایی را در درگاه پروردگارم با قلب بپرستم ؟
پاکی کدامین شبنامه زندگیم را نمایان سازم تا ببینند من کیستم ؟
زبان گشودم ، هیچ صدایی جز فریاد نشنیدم ،
گوش فرا دادم ، هیچ صدایی جز درد بی درمان نشنیدم ،
با دیدگان نظاره کردم ، همه جا اندوه بود و تاریک ،
حال میخواهم اینبار زندگیم را
با رنگ سیاه بنویسم
با خط دل بنگارم
و با کلام عشق آغاز کنم ،
که شاید اینبار در این جاده تاریک سیاه بتوانم تنها با نور عشق تو زندگی کنم ...
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو بنگرد و دستی را بپذیر که بازشدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد
به نام تنــهاتـرین تنــها
0000000000000000
سلام بر عاشقان حسین (ع)
سلام بر یاسمین خانوم عزیز
خوبی انشالله ؟
امیدوارم که با توکل بخدا زندگی بر وفق مرادتون باشه
یادمه وقتی بچه بودم وقتی تشنه میشدم و آب می خواستم و بهم آب میدادن
وقتی آب می خوردم و یه آهه جانانه از سر رفع تشنگی می کشیدم
بهم میگفتن این کارو نکنم میگفتن بگو : سلام بر حسین شهید
لعنت به یزید ٬ سلام بر لب تشنه ات یا حسین شهید
اکثر ماها از همون بچگی حسین (ع) رو میشناسیم
من که فکر میکنم هر چی بزرگتر میشم
گناهکارتر میشم و سیاهتر و از حسینیا دورتر
ولی هنوزم هر موقع که کارم گیره سریع می دوئم دمه در خونشون
نمیدونم چرا ولی هنوزم همیشه کمکم میکنن ٬ همیشه هوامو دارن ...
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود
وگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
فرصتی دست داده تا من حقیر تنهاترین سعادت آن را داشته باشم تا زائر کربلای معلا باشم
انشالله اگه عمری باقی باشه در تاریخ یازدهم اسفند ماه به مدت ده روز زائرم
که نیمی از آن را در نجف اشرف و زیارت حرم مطهر امام علی (ع) و نیم دیگر آن را در کربلا و حرم مطهر امام حسین (ع) و آقا ابا الفضل العباس (ع) خواهم بود
از این سبب از شما دوست و همراه عزیز وبلاگ نویسم دعوت می کنم تا به کلبه تنهایی من قدم رنجه فرمایید
پیشاپیش روز اربعین حسینی رو خدمتتون تسلیت عرض می کنم
شما رو به خدا ، خدا رو فراموش نکنید
در پناه حضرت دوست دلشاد باشید و امیدوار
یا حسین شهید
خداحافظ ... خداحافظ ... همین حالا ...
0000000000000000000000000000000000000
__________________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان
سلام یاسمین عزیز ...
منکه دیگه جرات آغازی دوباره رو ندارم ... حتی با نور عشق ...
رسیدن به پایان شده ارزوی دیرینم ...
شادباشی ...
ba salam.
link kardam.badaz gharar dadane linke webloge eslahtalabane khozestan baram comment bezar va etela bede.ba tashakor.
سلام یاسمین جان
حالت خوبه
ببخشید یه مدتی نتونستم بهت سر بزنم
در گیر امتحانام بودم نشد بیام
اما به نظرم باید یکم نگاهتو عوض کنی
چرا یاسمین دختر غمگین؟
من برای شنیدن حرفات امادم
موفق و پیروز و سربلند باشی
در پناه حق
سلام دوست خوبم . متشکرم که به خونه سوت کور من یه سرک کشیدن . خوشالمون کردی اگه تونستی بازم از این کارا بکن
سلام یاسمین جان
بسیار زیبا نوشتی
شرمنده دیر اومدم
آخه نبودم
رفته بودم مسافرت
به هر حال شرمنده
دلت شاد
به امید دیدار ... .
سلام
وبلاگ قشنگی داری و مطالبی که زیبای وب تو صد چندان می کند.
موفق باشی
...............................*سارا*.............................
خوشحال می شیم به ما سر بزنی
سلام دوست خوبم یاسمین عزیز
مثل همیشه زیبا و پر معنا بود
تا درودی دیگر بدرود.........
سلام حالت چه طوره خوبی
به نظر شما کدام یکی بهتر است ..........
آموختن آسان نیست....
خستگی هر آن در کمین است.
آزرده می شوی، احساس شکست می کنی.
شک می کنی که رها کنی و بگذری،
می خواهی بر کناره روی و وانمود کنی که اتفاقی نیفتاده.
اما نه....
تو بازنده نیستی که،
یک مبارزی.
پیش از آنکه برنده باشیم بازنده باشیم.
باید گاه بگرییم تا بتوانیم روزی بخندیم.
باید آزرده شویم تا روزی توانمند باشی
پایان پیروزی از آن تو خواهد بود.
سلام
عالی بود
منم آپم
بیا خوشحال میشم
موفق باشی
یا علی[گل]