ذره ذره ی وجودم تو را صدا میزند
لحظه لحظه ی عمرم با یاد تو میگذرد
قطره قطره ی خونم با اسم تو عجین شده است
ای کاش میفهمیدی
ای کاش...
ولی حیف که در این وادی ... بی صدا خواهم مرد
بدون آنکه بدانی برای چه
ولی ای کاش لا اقل میدانستی که برای توست
کاش میدانستی که باز هم این من هستم که از خودم میگذرم
این من هستم که میبازم
این من هستم که میمیرم
و باز هم برای تو...آری ... برای تو!
میمیرم تا رها شوی
میمیرم تا خورشید زندگی ات طلوع کند
میمیرم تا فراموشت کنم
و
میمیرم تا تو نمیری
میمیرم تا تو بمانی!
تو بمان با دنیایی که به کام توست ... دنیایی که برای توست ...
دنیایی که در انتظار توست!!!
*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•. .•*.*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•.
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨hoseindj50¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)
____xxxxxxxx______xxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxx___xxxxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxxxx_xxxxxxxxxxxxxx
___xxxxxxxxxxxxxxx_xxxxxxxxxxxxx
____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_____xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
______xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
_________xxxxxxxxxxxxxxxxxx
___________xxxxxxxxxxxxx
_____________xxxxxxxxx
______________xxxxxx
_______________xxxx
_______________xxx
______________xx
_____________x
___________x
________xx
______xxx
_____xxxx
___xxxxxx
___xxxxxxx
____xxxxxxxx
______xxxxxxxx
________xxxxxxxx
_________xxxxxxx
_________xxxxxxx
________xxxxxx
_____xxxxxxx
____xxxxxx
___xxxxx
__xxxx
_xxx
_xx
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨منتظرتم ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)
*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•. .•*.*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•.
همواره با خود چنین نجوا کن که:
نمی بخشمت ... بخاطر تمام خنده هایی که
از صورتم گرفتی؛ ...بخاطر تمام غمهایی که
بر چهره ام نشاندی ... نمی بخشمت ... به
خاطر دلی که برایم شکستی ... به خاطر ...
به خاطر احساسم که پرپرش کردی ... نمی
بخشمت به خاطر زخمی که تا ابد بر وجودم
نشاندی .... به خاطر نمکی که بر زخمم فرو
ریختی ... اما ... تمام گناهانت را تنها بخاطر
عشقی که بر قلبم حک کردی ... خواهم
بخشید!
----------
زیبا بود؛ دلت شاد
امضا: هشت بهشت
گفتی ازعشقم حذرکن چه بَد کردم نکردم
یادمو ازسر بَدر کن چه بَد کردم نکردم
روزاول گفته بودی ولی ازتو نشنیدم
توی آینهء دیروز کاشکی فردارو میدیدم
باتوعشق آمدو گُم شد هرچه بود زیرو زبرشد
لحظه هاخالی وخسته زندگی بی هوده ترشد
ممنون
سلام
کجا موندی
سر نمی زنی
فعلا بای
سلام یاسی عزیز اول از هر چی مرسی از نوشته بالا......
یه عمر می میرم برات گفتیم.... یه عمر هم شنیدیم........
با این حال او رفت...... هیچ وقت نشد برام بمیره... یا من ای کاش.................
بعضی حرفا فقط تو گفتار قشنگند......... راستی سیستم میهن بلاگ قات زده و وبلاگ من فعلا نمیاد..... نمیدونم چی بگم هر جا تا می خوایم عادت کنیم.... انگار هیچی به ما نیومده... برام دعا کن.......... دلت شاد......
اگ ذره ای به برگشتنش امیدی نداشتی، بازم به فکرش بودی ؟!
تو هنوز اون ته تهای دلت به برگشتش امیدواری...
و این امید میتونه فقط یه دلخوشی دیر گذر باشه و شایدم امیدت درست باشه،
و زمان بزرگترین حلال مشکلاته نه انسان !
من همیشه و هر روز به این جمله معتقد تر میشم !
شاد باشی
سلام بیوفا
من آپم بیا سربزن خوش بحالش که تو عاشقشی
پس سربزن بای
سلام یاسمین جونم
خوبی
ببخش نیومدم بهت سر بزنم مثل همیشه
قشنگ و با احساس
من آپ کردم خوشحال میشم سر بزنی
مرسی عزیزم
سلام سلامی به بزرگی خودت
حال چطوره؟ بهتر شدی؟
او منتظر است .......آهسته قدم ....... او کنار پنجرهای آرامش ،درخواب است ........ او با مرغ هواست.........آهسته قدم بردار .......تا که آرامش پرواز نکند !
درپناه او
سبز باشی
سلام
عالی
بای
من هیچوقت خودمو نشناختم...راجع به همه کس شناخت داشتم نظر میدادم...پرجنب وجوش وشروشور واسه هرکسی یه اسمی با توجه به شکل ورفتارش میذاشتم...اما هرگز خودم نشناختم...یکی اومد ادعا کرد منو دوست داره گفتم راست میگه چه عیبی داره...حتمن یه چیز خوشایند توی من دیده...مغرور شدم اما باین حال گفتم بذار داشته باشمش از هیچ بهتره با هاش گره خوردم...خودمم باورم شد دوستش دارم...اما انقدر پیچیده کردم یه رابطه ساده رو که براحتی ادعاهاش کمرنگ شدوراه ساده ترو انتخاب کرد ورفت...یکی دیگه رو من دوست داشتم اما بازهم هنوز خودمو نمی شناختم...این دفعه دیگه نمی خواستم دست خالی برگردم..هی به پر وپاهش پیچیدم ...خیلی لوسش کردم..همه چیزو رو به پاش ریختم مغروشد این دفعه اون ..کورسوی عشقی که من بهش القاء کرده بودم اونم خاموش شد...واونهم براش مشتبه شد کسیه...واین هم رفت ومن موندم با یه دنیا تنهایی...وحسرت وکاش های بی امان که دیگه هیچ روزنه ای را برمن نمی گشاید...اخه میدونی من بازم خودمو نشناختم...وباز هی گره خوردم بجایی که از جنس من نبود...واخرش جدایی وحرمان بود...ولی این ناله ها واین شب های تنهایی این سالهای کبود فکر کنم که منو بخودم شناسونده...دیگه باید یکی رو پیدا کنم که واقعن منو بخواد ومنم اونو بخوام...اگه عشق خودخواهی بذار دوطرفه باشه اگه دیو نگیه بذار دوطرفه باشه...اگه سعادته بذار دوطرفه باشه
من دیگه یاسمین هفت سال پیش نیستم...یاسمین دوسال پیش هم نیستم...من یاسمینی ام از جنس خودم...وهیچ کس دماسنج وجود من نخواهدبود این یاسمین واقعی رو بپذبرید...وسرشار از بارانش کنید...
سلام دوست عزیز. ممنون که اومدی. راستی موافق تبادل
هستی؟
یاسمین خانم عزیز سلام
وبلاگتون واقعا عالیه من با اجازه شما وبلاگتون رو توی لینک دوستان گذاشتم .
اگه لطف کردین به ما هم یه سری بزنین .
آدرس سایت رسمی من:www.jahed.org
با سپاس.
سلام
معذرت
۳ دقیقه بعدش عوض شد
مردنم تو را شاد می کند.
اگر شاد می کند پس میمیرم
یادم آمد آن روزهای اولی را که تا من می گفتم الهی بمیرم تو هنوز جمله ام تمام نشده بود می گفتی من بمیرم و آن روز را نبینم
حالا برایت مهم نیست دیگر مردنم و یا زنده ماندنم