پروردگارا
معرفتم ده تا در عرفه تو را و ولی تو را بهتر بشناسم
و
در قربان توفیقم ده تا ابراهیم وار اسماعیل درونم را
در قربانگاه عشق تو قربانی کنم
عید سعید قربان مبارک
همیشه تو زندگیت یه نفر هست
که درد دلتو بهش بگی
ولی
از اون روز بترس که
همون نفر بشه درد دلت . . .
این روزها به لحظه ای رسیده ام که با تمام وجود ملتمسانه
از اشکهایم می خواهم که یادت را از ذهن من بشوید...
یادت را بشوید تا دیگر به خاطر تو با خود جدال نکنم ...
من تمام فریاد ها را بر سر خود می کشم چرا می دانستم که
در این وادی ، عشق و صداقت مدتهاست که پر کشیده اند
اما با این همه تمام بدبینی ها و نفرتها را به تاریک خانه دل سپردم
و در گذرگاهت سرودی دیگر گونه آغاز کردم
و تو...
چه بی رحمانه اولین تپش های عاشقانه قلب مرا در هم کوبیدی ...
تمام غرور و محبت مرا چه ارزان به خود خواهیت فروختی ...
اولین مهمان تنهایی هایم بودی...
روزی را که قایقی ساختیم و آنرا از از ساحل سرد سکوت
به دریای حوادث رهسپارکردیم دستانم از پارو زدن خسته بود ...
دلم گرفته بود...
زخم دستهایم را مرهم شدی و شدی پاروزن قایق تنهایی هایم...
به تو تکیه کردم...
هیچ گاه از زخمهای روحم چیزی نگفتم و چه آرام آنها را در
خود مخفی کردم ...
دوست داشتم برق چشمانت را مرهمی کنی بر زخمهای دلم
اما لیاقتش را نداشتم....
مدتها بود که به راه های رفته...
به گذشته های دور خیره شده بودی ...
من تک و تنها پارو می زدم و دستهایم از فرط رنج و درد به
خون اغشته بود...
تحمل کردم ... هیچ نگفتم
چون زندگی به من آموخته بود صبورانه باید جنگید ...
به من آموخته بود که در سرزمینی که تنها اشک ها یخ نبسته اند
باید زندگی کرد...
اما امروز دریافتم که حجمی که در قایق من نشسته بود
جز مشتی هیچ چیز دیگری نبود...
و ای کاش زود تر قایقم را سبکتر کرده بودم...
با این همه...
بهترینم دوستت دارم ... هرگز فراموشت نمی کنم...
هیچ کس این چنین سحر آمیز نمی توانست
مرا ببرد آنجایی که مردمانش
با هیچ زندگی می کنند
به هیچ اعتقاد دارند و با هیچ می میرند
انا انزلنا فی لیله القدر
عشق یعنی اشک توبه در قنوت......خواندنش با نام غفار الذنوب
عشق یعنی چشمها هم در رکوع......شرمگین از نام ستار العیوب
عشق یعنی سر سجود و دل سجود.....ذکر یا رب یا رب از عمق وجود
التماس دعا
سخاوت نگاهت چه سرسختانه دلم را به
بازی گرفت، و چه عاشقانه بر من خیره شد
اما
من سالهاست که عشق را از پنجره ی نگاه
به زمین افکنده ام . .
سر که بلند می کنی نگاهت سر به آسمان
می ساید...
و من اینجا میان خاکها نشسته ام افسوس...!
ای کاش همیشه سر به زیر بودی
شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن هدى للناس
و بینات من الهدى و الفرقان فمن شهد منکم
الشهر فلیصمه و من کان مریضا او على سفر
فعدة من ایام اخر یرید الله بکم الیسر و لا یرید
بکم العسر و لتکملوا العدة و لتکبروا الله
على ما
هدیکم و لعلکم تشکرون
و آن ایام کوتاه ماه رمضان است که قرآن در آن نازل شده تا هدایت مردم و بیاناتى از هدایت و جدا سازنده حق از باطل باشد. پس هر کس این ماه را درک کرد، باید روزهاش بگیرد و هر کس مریض و یا مسافر باشد، به جاى آن چند روزى از ماههاى دیگر بگیرد. خدا براى شما آسانى و سهولت را خواسته و دشوارى نخواسته و منظور این است که عده سى روزه ماه را تکمیل کرده باشید و خدا را در برابر این که هدایتتان کرد، تکبیر گفته و شاید شکرگزارى کرده باشید
التماس دعا