بر خیالم چه نشستی ؟ برخیز !!
جای تو اینجا ...
کنار قلب من...
هرگز نبود و نیست هم . . .
بر خیالم چه نشستی ؟؟
تو که با من نیستی
تو که فکرت
تو که دستت
تو که عشقت
تو که قلبت
با " او " ست
بر خیال من بیگانه نشستی تو چرا؟!! برخیز . . .
زندگی را دزدیدیم ولی جایی برای پنهان کردنش نداشتیم
گذاشتیمش سر چهار راه
به کمین نشستیم
دیدیم کسی حتی نگاهش هم نمیکند!
این بار هم به کاهدان زده بودیم ...
هنوز هم جای من خالیست
کجا
هرگز نمیدانم
درون قلب تو شاید
میان کودکی هایم
و حتی زیر آن تک درختی که
من سالهاست میبینم
کسی زیرش نمیشیند
جای من خالیست میدانم
درون آن گور خالی
که دلم از مدتی پیش
برایم کنده در یک گوشه خلوت
جای من خالیست در همراهی قاصدک ها
با نسیم نیمروز و پر از آواز
جای من در هر چه خوب است و
هر چه زیباست
همچنان خالیست
میبینی؟
دیشب داشتم تو گورستان عشق قدم میزدم خیلی تعجب کردم تا چشم کار می کرد قبر بود
پیش خودم گفتم یعنی این قدر قلب شکسته وجود داره ؟؟!
همین طور که می رفتم متوجه یک دل شدم انگار تازه خاک شده بود. . .
جلو رفتم و دیدم روی سنگ قبر چند تا برگ افتاده کنار قبر نشستم و براش دعا کردم
وقتی برگ ها را کنار زدم دیدم .... اون دل همون کسی بود که باعث شده بود
دل من خیلی پیش ها بمیره
. . . .
وقتی اشکهایم بر روی زمین ریخت تو هرگز ندیدی که چگونه میگریم
تو دلم را با بی کسی تنها گذاشتی و چشما نم را به انتظار نگاهت
گریان گذاشتی باشد که روزی بیایی و ببینی من تورا رها کرده ام
بس که دیوار دلم کوتاهست هرکه ازکوچه تنهایی من می گذرد
به هوای هوسی هم که شده سرکی می کشد ومی گذرد ...
فقط کسی معنی دلتنگی را درک می کند
که طعم وابستگی را چشیده باشد
پس هیچوقت به کسی وابسته نشو
که سر انجام آن وابستگی دلتنگی است
خدایا بهانه های زندگی را کجای این دنیای بزرگ گم کردم ...
معنی با هم بودن ها را چه کسی از ذهنم ربود ...
دلخوشی های کوچک زنده ماندن کی از وجودم پر کشید ...
من کجا خودم را گم کردم !!
چه کسی مرا در خودم رها کرد ؟!
خدایا از کجا این همه گم کرده را پیدا کنم ؟؟
از چه کسی سراغ خودم را بگیرم ؟
چرا هیچ جا روشن نیست
من به دنبال ذره ای نور امیدم
کجا پنهانش کرده ای
نشانم بده که رو به اتمامم
دستم را بگیر که جز تو کسی را ندارم
هیچ گاه آخرین نگاهت را فراموش نمی کنم
نگاهی سرشار از عشق و صمیمیت و محبت
امروز سالهاست از آن روز می گذرد
ولی تو هنوز برنگشتی . . .
صدایت در گوشم زمزمه می شود
نگاهت در ذهنم مجسم
ولی . . .
من تو را می خواهم
نه خیالت را . . .