وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم , وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم,
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم,
وقتی که او تمام کرد من شروع کردم, وقتی او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت است
هیچگاه مرا همسر خویش خطاب مکن
این عنوان خیلی سردیست
اگر کسی از تو پرسید که او کیست؟
بگو او عشق من است
و اگر پرسیدند که شما با هم ازدواج کرده اید ؟
بگو که ما زندگیمان را با هم قسمت کرده ایم
نگاهت را برای دل بستن دوست دارم
صدایت را برای دل بریدن دوست دارم
زخم زبانهایت را برای دل شکستن دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
اگر کسی دیوونت بود؛ عاشقش باش
اگر عاشقت بود؛ دوسش داشته باش
اگه دوست داشت؛ بهش علاقه نشون بده
اگه بهت علاقه نشون داد؛ فقط یه لبخند بزن
اینطوری وقتی همیشه یه پله ازش عقب باشی؛ اگه یه وقت خسته
شد و یه پله جا موند؛ تازه میشین مثل هم
دستم بوی گل می داد؛ مرا به جرم چیدن گل دستگیر کردند و
گفتند که تو محکومی و به این نیندیشیدند که
شاید گل کاشته ام . . .
عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو مال منی
عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی میکنی
عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته
عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه: همیشه با منی
عشق نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه: دوستت دارم
همیشه یادت باشه چیزی که امروز داری شاید آرزوی دیروزت بوده
و بزرگترین آرزوی فردات بشه؛ پس همیشه سعی کن قدر
چیزی که امروز داری رو خوب بدونی . . .