-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 22:23
سلام به تمامی دوستان عزیز این مدت من کامپیوترم خراب بود و زحمت آپ کردن افتاد به دوش دوستان. امیدوارم منو ببخشین که بهتون سر نزدم از امروز انشا ا... به همه دوستان گلم سر می زنم . عید همگی مبارک دوستون دارم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 21:38
ماه رمضان بگذشت عید آمد و عید آمد فرارسیدن عید سعید فطر بر تمامی میهمانان ضیافت ناب الهی میمون و مبارک باد .
-
۵۰۱
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 20:58
گرامی ترین و زیبا ترین ها در جهان نه دیده می شوند و نه حس می شوند، آنها را باید در دل حس کرد .
-
۵۰۰
یکشنبه 30 مهرماه سال 1385 17:47
تاریکترین ساعت پیش از طلوع آفتاب فرا میرسد
-
۴۹۹
شنبه 29 مهرماه سال 1385 22:32
دروغ اگر یک سال هم بدود صداقت یک ساعته به آن می رسد
-
۴۹۸
جمعه 28 مهرماه سال 1385 00:26
تنهایی را می شناسم .دیو دو سری که یک سرش ترس می آفریند و یه سرش غم . وتو شجاعترین انسان زمینی که با او شجاعانه به پیکار می پردازی . . .
-
۴۹۷
چهارشنبه 26 مهرماه سال 1385 21:09
به زلالی روشن آبها می نگرم و تو در خاطر من غوطه وری
-
۴۹۶
سهشنبه 25 مهرماه سال 1385 18:09
اگه یه روز روشنایی آفتاب زمین مرده را بیدار کرد فراموش نکنیم که دیشب در انتهای یک تاریکی دل به نور کوچک مهتاب بسته بودیم . . .
-
۴۹۵
دوشنبه 24 مهرماه سال 1385 22:35
بارها خواستم رازی را که مدتها در دل نگه داشته بودم برایت فاش کنم می خواستم بگویم که چقدر دوستت دارم اما نتوانستم هر بار که از کنارت می گذشتم آرزو می کردم که این لحظه را از چشمان عاشق من بفهمی و بخوانی اما افسوس که تو بی اعتنایی کردیو حالا قلم به دست گرفتم تا برایت بنویسم که چقدر ................!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 مهرماه سال 1385 22:22
ایــــام سوگــواری مولی الموحدین حضرت علی ( ع ) بر همگان تسلیت باد
-
۴۹۴
یکشنبه 23 مهرماه سال 1385 16:36
به بلبلی عاشق گفتم .... تا به حال از گلی پژمرده سراغی گرفته ای ...؟ با بوته ای سرما زده همنشینی کرده ای ....؟ به عیادت گل حسرت رفته ای .....؟ بوسه ای بر گلبرگهای گل انتظار نشانده ای ....؟ تا به حال در گورستان پائیز بوته لرزانی را در آغوش گرفته ای........ ؟ قلبت را بر خارش فشرده ای ......؟ با خون گرمت آبیاریش کرده...
-
۴۹۳
شنبه 22 مهرماه سال 1385 17:01
شبی پرسیدمش با بی قراری به غیر از من کسی را دوست داری ز چشمش اشک شد از شرم جاری میان گریه هایش گفت آری
-
۲۹۲
جمعه 21 مهرماه سال 1385 23:26
زندگی جدولیست که جایزه پر کردن حانه های آن مرگ است
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1385 22:12
-
۴۹۱
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1385 17:12
ای کاش کودک بودم ،تا بزرگ ترین شیطنت زندگیم نقاشی روی دیوار بود. ای کاش کودک بودم ، تا از ته دل می خندیدم، نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم. ای کاش کودک بودم ، تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه مادر ، همه چیز را فراموش می کردم .. .. ..
-
۴۹۰
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1385 07:15
تنها یک سقوط است که جاذبه زمین مسئول آن نیست و آن فرو افتادن در عشق است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1385 19:35
-
۴۸۹
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1385 17:23
دلم برای کسی تنگ است کسی که مهربانی چشمانش را بسان زلال جویباران و صفای دلش را بسان قرص نان میان همه قسمت میکرد دلم برای کسی تنگ است کسی که دل برای شنیدن نجواهای شبانۀ من داشت و لحنی آرام برای نوازش موهایم دلم برای کسی تنگ است کسی که خالی وجودم را از خود پر میکرد و پری دلم را با وجود خود خالی دلم برای کسی تنگ است . . .
-
۴۸۸
سهشنبه 18 مهرماه سال 1385 18:16
به خدا عشق معامله ی بدیست که در آن زندگیت را به قیمت هیچ می بخشی و آخر سر هم چیزی به نام اعتماد را از تو می گیرد تا شاید خلا صت کند
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مهرماه سال 1385 20:12
-
۴۸۷
دوشنبه 17 مهرماه سال 1385 12:07
دوست واقعی کسیه که وقتی همه تورو ترک کردند؛ با تو باشه . . . ( )
-
۴۸۶
یکشنبه 16 مهرماه سال 1385 19:59
ما نمانیم و عکس ما ماند ؛ کار دنیا همیشه بر عکس است . . .
-
۴۸۵
شنبه 15 مهرماه سال 1385 16:39
در یک روز بارانی با تو آ شنا شدم ؛ رفتیم، گفتیم، خندیدیم، چقدر خوش بودیم خیس شدیم ! و هنوز باران میبارید که از هم گذشتیم؛ تو به سوئی رفتی و من به دیگر سو و حالا وقتی باران می بارد نمی دانم بخندم یا گریه کنم؟ زیرِ باران کدام خاطره را نگاه دارم بشویم وکدام را
-
۴۸۴
جمعه 14 مهرماه سال 1385 21:51
من نگویم که در این شهر وفاداری نی ست هست بسیار ولی کو به وفاداری من آنک ه بیش از همه با من دم یاری میزد دست برداشت ز من روز گرفتاری من
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مهرماه سال 1385 16:58
-
۴۸۳
جمعه 14 مهرماه سال 1385 14:02
من لب را در سکوت و سکوت را در شب وشب را در بستر به خاطر تپ یدن واندیشیدن به تو دوست دارم من عشق را در امید و امید را در ت و و ت و را در د ل و دل را برای به موقع تپیدن برای تو دوست دارم من خزان را به خاطر رنگهایش بهار را به خاطر شکوهش زندگی را به خاطر امید ها یش و خودم را به خاطر تو دوست دارم
-
۴۸۲
جمعه 14 مهرماه سال 1385 09:51
در شیرینی بوسه غرق بودیم که ناگهان شوری اشک رابر لبانم احساس کردم و فهمیدم که این بوسه جداییست . . . .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1385 19:21
-
۴۸۱
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1385 16:40
هرگاه دفتر محبت را ورق زدی و هرگاه زیر پایت خش خش برگها را احساس کردی هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی برای یکبار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو: یادت بخیر
-
۴۸۰
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1385 07:29
تنهایی احساس مثبتی است،احساس وجود خود و احساس این که چنان با خودی که نیازی به دیگر کس نداری،بی کسی بیماری دل است،و تنهایی التیام بخش آن.