بازهم قلم به دست گرفته ام اما چیزی برای نوشتن ندارم
دیگر واژه ها هم مرا یاری نمیکند.
همه چیز برایم نامفهوم و یا شاید بی مفهوم است........
مدتهاست که چیزی به مغزم خطور نمی کند.
تک تک سلولهای مغزم را می پیمام اما باز هم به پوچی می رسم.....
به یاد می آورم چه می خواستم بنویسم:
یکی بود که هیچکس نبود..............
یکی که خیلی دلش از این دنیا گرفته بود
یکی که از دست آدمای این دنیا دلش پر پر بود
یکی که دیگه بدبختی واسش بی مفهوم بود
یکی که واسه اطرافیانش هیچکی نبود
یکی که واسه همه بی اهمیت بود
یکی که مدتها بود مرده بود اما حس می کرد زنده است
اون یکی هیچکی جز خودم نبود
هیچکی جز خودم
هیچکی............
سبب منم که می شکنم
اما حرفی نمیزنم
اگه هیچ کس برام نموند
واسه اینه که سبب منم
کاش بدونی ماتمه دنیام
بی تو فقط گریه می خوام
کی میدونه این حسرتها
چه کرده با روز و شبام
تو زندگیم یگانه ای
یه کابوسم تو رویایی
یه پاییزم تو بهاری
من یه مرداب تو دریایی
از این گریه چه میدونی
نه دردمی نه درمونی
به چه امید می خوای باشی
که پیش دردام بمونی
تو زندگیم یگانه ای
یه کابوسم تو رویایی
یه پاییزم تو بهاری
من یه مرداب تو دریایی
سبب منم که می شکنم
اما حرفی نمیزنم
اگه هیچ کس برام نموند
واسه اینه که سبب منم
سبب منم که می شکنم
اما حرفی نمیزنم
اگه هیچ کس برام نموند
واسه اینه که سبب منم
سلام
دوست قدیمی دیگه هیچکی منو دوست نداره
روز خوش mr.wolf
یاسمین مهربون
ما عزیزیم اگه خودمون بخوایم هر کس خودشو ازیاد ببره دیگران هم او را از یاد خواهند برد
پس بیا هیچوقت خودمونو فراموش نکنیم
به روزم
پشت دیوار دلم
یه صدای پا می آد
یه صدای آشنا
از تو کوچه ها می آد
یه صدای پا می آد
یه صدای پا می آد
نفسم راهشو گم کرده تو
سینه
چشم من یه سایه رو دیوار می بینه
صدای تیک تیک قلبم نمی ذاره
صدای پاها تو گوشام بشینه
اونجا کیه کیه
پشت دیوار کیه
سایه شو من می بینم
شاید خواب می بینم
موفق باشید....
اگر بتوانم در قلب یک انسان گوشه ای تازه را به او بنمایانم بیهوده نزیسته ام . موضوع خود زندگی است نه شعف یا درد یا شادی یا ناشادی . نفرت به همان اندازه ی دوست داشتن خوب است - یک دشمن می تواند به خوبی یک دوست باشد . برای خود زندگی کن - رندگی ات را بزی . سپس به راستی دوست انسان خواهی شد.
سلام یاسی جان
نمیدونم چی باید بنویسم .فقط میدونم که خیلی با احساسی و به همین دلیل نوشته های زیبای تو به دل میشینه . فقط ای کاش این احساس رو هدایت می کردی به سمت کمی امید .
مرا به خود بگذار
مرا به خاک بسپار
کسی ؟! ...
نه دگر هیچ کسی را نمی خواهم ٪
پاشو واستا قرار نبود بشکنی . منتظرتم
آپ کردم .
سوک سوک دوم شدم
ای اشک غم ارام بریز...بر گونه ی بیمار من..ای غم توهم لذت ببر...از این همه ازار من
سلام
چقدر جالبه همه ما ۲۰ تا ۲۴ ساله ها انگار فقط زنده ایم بدون اینکه زندگی کنیم...!یعنی فقط نفس میکشیم و بس! وهمین زنده بودن بی زندگی ما را به مرده ای تبدیل کرده که آنچه خاک نشده جسم ماست...
سلام
غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم
تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم
رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد
من در این ویرانه ها احساس غربت میکنم
فعلآ بای
سلام یاسی جون
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نا آمدست را یاد مکن
بر رفته و نا آمده بنیاد مکن
حال خوش باش و عمر بر باد مکن
دوستدار تو
راستی آپ کردم بهم یه سری بزن
خستگی تمام تنم رو احاطه کرده-تمام تنم مرده-مثل روحم که در تب و تاب یک نبرد خورد شد-مرد و دور از سرای زیستنم دفن شد و دیگر نگاه هیچکس بخار پنجره ام را پاک نخواهد کرد
آپ کردم (نقطه)
طولانی ولی عمیق (نقطه)
بخون (نقطه)
Am0o
سلام
وبلاگ بسیار زیبا و جالبی دارین
موفق باشین
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد
زندگی قصه تلخی است که از آغازش
بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم
یاسمین گلم حرفات حرف دله به دل هم میشینه.
آرامیس عزیزم
خیلی وقته به حرفت رسیدم. کاش به ستاره کم نور قانع بودم .
ستاره پر فروغ منو همه نگاه کردن و عاشق شدن و این یعنی مرگ تدریجی من......................
سلام
دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
سلام
خیلی زیباست
همیشه موفق باشی عزیزم
برات ارزوی بهترین هارو دارم
منتظر حضور پر مهرت هستم..!!
دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
سلام
خیلی زیباست
همیشه موفق باشی عزیزم
برات ارزوی بهترین هارو دارم
منتظر حضور پر مهرت هستم..!!
من همون یکی هستم که مدتها بود مرده بود
سلام دوست عزیز
و شاید بهتره بگم ...
ببین تو تنها نیستی
خیلی از آدما هستن که ناراحت و غمگین و افسرده هستن
فقط کافی یه کمی دقت کنی
در هر حال من که مشکل شما رو نمی دونم
اما خوش حال میشم بتونم کمکی بکنم
با یه شعر بروزم
لطفا اگه اومدید فقط اشکال بگیرید
مرسی
موفق باشی
سلام خوبی عزیز
مرسی که سری زدی به من و خبرم کردی عزیز
خوش باشی تا بعد یا علی
سلام یاسمین
من از سرزمینی می ایم
سرا پا عشق
سرزمین مرغکان عاشق
سرزمینی که تنها یک رنگ بر آن حکومت می کند:
"سفید"
رنگ پاکی ها
رنگ خلوص
رنگ بی رنگ بودن
بی ریا بودن
بی غل و غش بودن
کبوتران سرزمین من همه سفیدند
دریاچه های زلال سرزمینم
با رقص قوهای سفید
عشق را به بی رنگی دعوت می کنند
و
نجابت در سفیدی اسبان سرزمینم
خودی نشان می دهد
ترا به این سرزمین دعوتی ست
ترا آغوش به روی تمام سفیدی ها بازست
بیا به سرزمین پکی ها قدم بگذار
و
بیاموز بی رنگ بودن را
و
فریاد زن :
" من همان بی رنگ بی رنگم
آسمون نگاه میکنی، دوست داری کدوم ستاره مال تو باشه؟ به اونی که کم نور تره قانع باش چون اونی که پر نور تره رو همه نگاه میکنن
این دفعه تو دلت شاد
داره حالم از زندگیم به هم میخوره