. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .
درباره من
همیشه تنها ............
یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم
قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم
رو می شکنی
ادامه...
زندگی به عشق شهوت لذت بخشه. حتی اگه هرزگی ش رو ببینم. راستی اسمت رو که می بینم یاد یه عزیز دوست داشتنی میفتم. با این فرق که احساس من نسبت به تو با اون فرق می کنه و اینکه توی یه حرف باهم تفاوت دارید. پنجمین حرف اسمت رو که حذف کنی هم اسم خواهر بزرگترم می شی. من آپم با یه سبک جدید. بیا و حتما انتخاب کن. مسیحا از رشت.
میخوام اعتراف کنم که فقط اسمت باعث شد من بیام اینجا.......یاسمین........جسارت نباشه ها ولی من این اسمو واقعا دوست دارم از بچه گی دوست داشتم اما در مورد غمت نمیگم ولش کن چون اینجور غم اونم با چاشنی تنهایی درست اصله عشقه آقاهه همه زندگیشو اینطوری سر کرده موفق و پیروز باشی
سرنوشت انسانها تا حدودی هم می تونه دست خودشون باشه انتخاب ها ما را در مسیر سرنوشت های متفاوتی قرار می دهند درست که خدا همه چیز رو می دونه اما به خود ایمان داشته باش که تو از سپیدی ها سپید تری و اگر اینگونه نبود اینچنین غمگین نبودی و مسائل و مشکلات برایت آسان و سهل و نامردمی ها م ناجوانمردی ها راحت و عادی بودند پس تو عین سپیدی هستی و یادمان باشد اگر سیاهی نباشد سپیدی معنا ندارد ولی سیاهی نمی تواند در ما رخنه کند چون ما همه از اوئیم
دوست دارم یک روز که به وبلاگ شما سر میزنم رنگهای شاد و زیبا ببینم و نوشته های پر از شور و نشاط
غم هایت کوتاه کوتاه کوتاه فقط تو بخواه از دل مکش آه باش دنبال راه تا غم شه کوتاه ( شه = بشه)
کاش می شد از میان ژاله ها / جرعه ای از مهربانی را چشید / در جواب خوبها جان هدیه داد/ سختی و نامهربانی را ندید / کاش میشد با محبت خانه ساخت / یک اطاقش را به مروارید داد / کاش می شد آسمان مهر را / خانه کرد و به گل خورشید داد / کاش میشد بر تمام مردمان/ پیشوند نام انسان را گذاشت / کاش می شد که دلی را شاد کرد / بر لب خشکیده ای یک غنچه کاشت / کاش میشد در ستاره غرق شد / در نگاهش عاشقانه تاب خورد/ کاش می شد مثل قوهای سپید / از لب دریای مهرش آب خورد / کاش میشد جای اشعار بلند / بیت ها راساده و زیبا کنم/ کاش می شد برگ برگ بیت را / سرخ تر از واژه رویا کنم/ کاش میشد با کلامی سرخ و سبز / یک دل غمدیده را تسکین دهم/
سلام یاسمن خانوم ممنون که سر می زنی بهم این جله ای رو که نوشتی وقتی خوندم هنگ کردم. واقعیته ولی وای به حال کسایی که از اینکه می بینن زندگی هرزست بیشتر حال می کنن. موفق باشی و پیروز یکمی هم از شهر غم بیا برون خداحافظت
سلام خوبی اگه صداشو دست داری به شما میگم که البوم جدیدش بزودی بیرون میاد با مجوز رسمی در سراسر ایران با پکیج زیبا تمامی اهنگاش زیباست بخصوص اهنگ زخم خون به نام (البوم شاخه نیلوفری )
من از دلواپسی های غریب زندگی دلواپسی دارم ! وکس باور نمیدارد که من تنها ترین تنهای این تنهاترین شهرم. تنم بوی علفهای غروب جمعه را دارد. دلم میخواهد از تنها ترین شهر خدا یک قصه بنویسم ویا یک تابلوی ساده ! که قسمت را درآن آبی کنم . حرف دلم را سبز! واین نقاشی دوران تنهایی بماند یادگار خستگی هایم ومی دانم که هر چشمی نخواهد دید شهر رنگی من را چرا که شهر من یک شهر نقاشی است
///////////////////////////////
ممنون از حضورت یاسمین جان از اینکه تو این مدت همراهم بودی مطمئن باش بازم بهت سر میزنم حتما اگه اپ کردی خبرم کن مدیونیییییییییییییی
دلم تنگ شده برای همه آنچه از دست داده ام چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته امدستانم پروانه ای را می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد و روحم شوق پرواز داردهمراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد و. به آسمانها رفت تا همبازی فرشته ها شود . . . . سبز باشی ...!
زندگی به عشق شهوت لذت بخشه. حتی اگه هرزگی ش رو ببینم.
راستی اسمت رو که می بینم یاد یه عزیز دوست داشتنی میفتم. با این فرق که احساس من نسبت به تو با اون فرق می کنه و اینکه توی یه حرف باهم تفاوت دارید. پنجمین حرف اسمت رو که حذف کنی هم اسم خواهر بزرگترم می شی.
من آپم با یه سبک جدید. بیا و حتما انتخاب کن.
مسیحا از رشت.
سلام
بی دیدن هرزگی از زیباییش بیزارم ، اگر هرزگی ببینم چکار کنم.
ساغول.
سلام وبلاگ خوبی دارین یک سر هم به دو عاشق بزن
میخوام اعتراف کنم که فقط اسمت باعث شد من بیام اینجا.......یاسمین........جسارت نباشه ها ولی من این اسمو واقعا دوست دارم از بچه گی دوست داشتم اما در مورد غمت نمیگم ولش کن چون اینجور غم اونم با چاشنی تنهایی درست اصله عشقه آقاهه همه زندگیشو اینطوری سر کرده
موفق و پیروز باشی
سلام
چی رفت کجا رفت
منتظرم باز بیا
سلام عزیزم * وبلاگ قشنگ و نازی داری*به من هم سر بزن بای بای
نفس که می کشی ، با تو نفس می کشم
سلام
ممنونم که به من سر زدی نازم
خوشحالم کردی
منتظرتم بازم میای؟
منتظرم
[گل][گل]
سلام یاسمین جان
زندگی مثل شاخه گلی میمونه که گلبرگهاش خیالی و خارهایش واقعی است.
از یه زاویه دیگه به زندگی نگاه کنی بهتره
راستی مشکلت حل شد؟؟
موفق باشی گلم
سلام
وایی چه قدر قشنگ بود.
کیف کردم
خیلی زیبا می نویسی یاسمن جون
مرسی
سر بزن
شاد باشی
تلخ ، زیبا ، واقعی و قابل تامل مینویسی موفق باشی.
سلام یاسمین جون ...
امیدوارم که خوب باشی ...
پستت زیبا بود ...
ممنون که بهم سر زدی ...بازم پیشم بیا .
سرنوشت انسانها تا حدودی هم می تونه دست خودشون باشه
انتخاب ها ما را در مسیر سرنوشت های متفاوتی قرار می دهند
درست که خدا همه چیز رو می دونه
اما به خود ایمان داشته باش
که تو از سپیدی ها سپید تری
و اگر اینگونه نبود اینچنین غمگین نبودی
و مسائل و مشکلات برایت آسان و سهل و نامردمی ها م ناجوانمردی ها راحت و عادی بودند
پس تو عین سپیدی هستی
و یادمان باشد اگر سیاهی نباشد سپیدی معنا ندارد ولی سیاهی نمی تواند در ما رخنه کند چون ما همه از اوئیم
دوست دارم یک روز که به وبلاگ شما سر میزنم
رنگهای شاد و زیبا ببینم
و نوشته های پر از شور و نشاط
غم هایت کوتاه
کوتاه کوتاه
فقط تو بخواه
از دل مکش آه
باش دنبال راه
تا غم شه کوتاه ( شه = بشه)
تقدیم شما فی البداهه بود
من بودم و غروبی سرخ که نشان از تاریکی تلخی داشت
به ذهنم فشار آوردم تا تو را به خاطر آورم
ولی هر چه سعی کردم به ذهنم هم نیومدی
همان لحظه که خورشید خانم داشت می رفت
به خاطرم اومد که تو تمام هستی من بودی
و لی نمیدانستم که به زیبا یهای دنیا نباید دل بست
به تویی که زیبایی محض بودی
آنروز غروب عشق من بود
من فهمیدم که وعده هایت وفایی ندارد
شکوه هایی که از تو داشتم به فراموشی سپردم
و گفتم که باید او را زخاطر برد
خورشید رفت و شب امد
ولی من هنوز روز را ندیده ام
اگر هر غروب طلوعی دارد
ولی این غروب طلوعی ندارد
حالا دیگر من مانده ام و یک دنیا تاریکی
غروب عشق اگر غمگین بود
ولی برایم دوست داشتنی بود
.
.
.
.
.
ممنون از حضور گرمت یاسمین جان ...!
.
.
.
.
.
یا علی...!
سلام
چه تشبیهی!!
شاد باشی عزیزم
سلام یاسمین جان .
آی گفتی ....
آدم بعد از کلی وقت میفهمه که این زندگی چی بود و به چی اش الکی دل بست ....
موافقتم ...
میشه سفید تر بود
سفید تر نوشت
سفید تر فکر کرد
کاش می شد از میان ژاله ها / جرعه ای از مهربانی را چشید / در جواب خوبها جان هدیه داد/ سختی و نامهربانی را ندید / کاش میشد با محبت خانه ساخت / یک اطاقش را به مروارید داد / کاش می شد آسمان مهر را / خانه کرد و به گل خورشید داد / کاش میشد بر تمام مردمان/ پیشوند نام انسان را گذاشت / کاش می شد که دلی را شاد کرد / بر لب خشکیده ای یک غنچه کاشت / کاش میشد در ستاره غرق شد / در نگاهش عاشقانه تاب خورد/ کاش می شد مثل قوهای سپید / از لب دریای مهرش آب خورد / کاش میشد جای اشعار بلند / بیت ها راساده و زیبا کنم/ کاش می شد برگ برگ بیت را / سرخ تر از واژه رویا کنم/ کاش میشد با کلامی سرخ و سبز / یک دل غمدیده را تسکین دهم/
سلام یاسمن خانوم
ممنون که سر می زنی بهم
این جله ای رو که نوشتی وقتی خوندم هنگ کردم.
واقعیته
ولی وای به حال کسایی که از اینکه می بینن زندگی هرزست بیشتر حال می کنن.
موفق باشی و پیروز
یکمی هم از شهر غم بیا برون
خداحافظت
سلام خوبی؟ تو اینا رو همه رو خودت میگی؟ یا نه؟
سلام یاسمین
متنت واقعا حقیقت داره
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوزه عروس هزار داماد است
سلام خوبین شما پست مطلب خوبی بود منم اپم خوشحال میشم سر بزنید موفق باشید یا علی خداحافظ
سربلند باشید و پایدار!
این یه روی زندگیه اما زندگی همیشه به این بدی و تلخی نیست...
سلام
باهات کاملاْ موافقم یاسمین جون
ممنون که اومدی و بهم سر زدی
بوس بوس
سلام خوبی اگه صداشو دست داری به شما میگم که البوم جدیدش بزودی بیرون میاد با مجوز رسمی در سراسر ایران با پکیج زیبا تمامی اهنگاش زیباست بخصوص اهنگ زخم خون به نام (البوم شاخه نیلوفری )
من از دلواپسی های غریب زندگی دلواپسی دارم !
وکس باور نمیدارد که من تنها ترین تنهای این تنهاترین شهرم.
تنم بوی علفهای غروب جمعه را دارد.
دلم میخواهد از تنها ترین شهر خدا یک قصه بنویسم
ویا یک تابلوی ساده !
که قسمت را درآن آبی کنم .
حرف دلم را سبز!
واین نقاشی دوران تنهایی بماند یادگار خستگی هایم
ومی دانم که هر چشمی نخواهد دید شهر رنگی من را
چرا که شهر من یک شهر نقاشی است
///////////////////////////////
ممنون از حضورت یاسمین جان
از اینکه تو این مدت همراهم بودی
مطمئن باش بازم بهت سر میزنم
حتما اگه اپ کردی خبرم کن
مدیونیییییییییییییی
یاسمن ؟
اگر ناراحتت کرد عوصش میکنم ... نبینم اشکاتو
آپممممممممممممممممم
سلامی به زیبایی روزهای عید و خنکی نسیم پاییزی به لطافت نم نم بارون به دوست عزیزم یاسمین.... به روزم وبی صبرانه منتظر حضورت .[گل]
هرکه از کوچه تنهایی ما می گذرد.
به هوای هوسی هم که شده......... سرکی میکشد و
می گذرد
عالی بود
سلام...وب خوبی داری ممکنه یه لینک به من بدی
وب من در مورد جواهری در قصر هست
ممنون
موفق باشی
دلم تنگ شده برای همه آنچه از دست داده ام چشمانم گریانند برای هر آنچه نداشته امدستانم پروانه ای را می خواهند که هرگز پریدن را از یاد نبرد و روحم شوق پرواز داردهمراه با بادبادکی که در کوچه های کودکی از میان انگشتانم رها شد و. به آسمانها رفت تا همبازی فرشته ها شود
.
.
.
.
سبز باشی ...!
)):