حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

۷۱۳

 

 

این روزها به لحظه ای رسیده ام که با تمام وجود ملتمسانه 

 

 از اشکهایم می خواهم که یادت را از ذهن من بشوید... 

 

 یادت را بشوید تا دیگر به خاطر تو با خود جدال نکنم ... 

من تمام فریاد ها را بر سر خود می کشم چرا می دانستم که  

 

در این وادی ، عشق و صداقت مدتهاست که پر کشیده اند 

 

 اما با این همه تمام بدبینی ها و نفرتها  را به تاریک خانه دل سپردم  

و در گذرگاهت سرودی دیگر گونه آغاز کردم  

 

و تو...  

چه بی رحمانه اولین تپش های عاشقانه قلب مرا در هم کوبیدی ... 

تمام غرور و محبت مرا چه ارزان به خود خواهیت فروختی ... 

 

اولین مهمان تنهایی هایم بودی... 

روزی را که قایقی ساختیم و آنرا از از ساحل سرد سکوت  

 

به دریای حوادث رهسپارکردیم دستانم از پارو زدن خسته بود ...  

 

دلم گرفته بود... 

زخم دستهایم را مرهم شدی و شدی پاروزن قایق تنهایی هایم... 

به تو تکیه کردم... 

هیچ گاه از زخمهای روحم چیزی نگفتم و چه آرام آنها را در 

 

 خود مخفی کردم ... 

دوست داشتم برق چشمانت را مرهمی کنی بر زخمهای دلم 

 

 اما لیاقتش را نداشتم.... 

مدتها بود که به راه های رفته... 

به گذشته های دور خیره شده بودی ... 

 

من تک و تنها پارو می زدم و دستهایم از فرط رنج و درد به  

 

خون اغشته بود...  

تحمل کردم ... هیچ نگفتم  

 

چون زندگی به من آموخته بود صبورانه باید جنگید ... 

به من آموخته بود که در سرزمینی که تنها اشک ها یخ نبسته اند 

 

 باید زندگی کرد... 

اما امروز دریافتم که حجمی که در قایق من نشسته بود 

 

 جز مشتی هیچ چیز دیگری نبود...  

و ای کاش زود تر قایقم را سبکتر کرده بودم... 

با این همه...   

بهترینم دوستت دارم ... هرگز فراموشت نمی کنم... 

هیچ کس این چنین سحر آمیز نمی توانست  

مرا ببرد آنجایی که مردمانش  

  با هیچ زندگی می کنند  

به هیچ اعتقاد دارند و با هیچ می میرند 

 

 

نظرات 61 + ارسال نظر
ناش سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:55

سلام واقعا تبریک میگم خیلی قشنگ بود

امیدوارم همینطوری عالی بتونی به راهت ادامه بدهی عالی بود

سلام و ممنونم
دلت شاد

وحید دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 18:24 http://321.blogsky.com

سلام. خسته نباشی.
وبلاگ قشنگی داری. اگه با تبادل لینک موافقی منو با اسم
سرگرمی *** سرگرمی
لینک کن و بهم خبر بده تا لینکت کنم.
موفق باشی

Arash دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:00 http://shabane2.blogfa.com

سلام دوست من
پس از مدتی دوباره مشتاقانه به تمنای حضور گرمتان نشسته ام
چشم انتظار دیدار شما ...

یه بدهکار یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 21:41 http://bedehkary.blogsky.com

سلام.مطلبت قشنگ زیبا روان و با احساس بود.عالی مینویسی...فقط تو رو خدا دیگه غصه نخور که دل منم از غصه خوردنت میگیره!!خب!!!!

علیرضا یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 16:44 http://katoolmiderakhshad.blogsky.com

سلام بر دوست قدیمی
خوب بودی بهتر شدی؟
الهی شکر.
گفتم یه خبری از دوستای قدیمی بگیرم ببینم چی کار میکنن.
مطالب قشنگی نوشتی.
راستی ممنون که هنوز لینک ما رو نگه داشتی.
به ما سر بزن.
بای.
{این یه پیغام خصوصیه}

hgii یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 15:11

سلام از وبلاگت دیدن کردم وب قشنگی دری امیدوارم موفق باشی.راستش ما یه انجمن زدیم برای همه ی جوونا یا نو جوونا برای گفتگو کردن و حرفاشو نو زدن خوشحال میشیم مارو کمک کنی.آدرسش اینه اگه ممکنه لینک کن با نام کافی گپ.بیا سر بزن وعضو شو و مارو هم تو اداره کردنش کمک کن هرجایی که مایلید.ممنون.
منتظریم تا یه جمع بچه های کافی گپ بپیوندی.
زودی پاشو بیا عضو شو
http://gapp.darkbb.com/

آسمان یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 13:20 http://IFYOU.PERSIANBLOG.IR

سلام یاسمین جون
خوبی؟
چرا بهم زنگ نمیزنی؟ منم که زنگ میزنم جواب نمیدی؟
میدونمکه سر کار هستی و نمیتونی جواب بدی ولی ممنون میشم که برام مسیج بدی.
دوستت دارم ّیاسمین مهربونم.

شاد زی....



داداش روح اله

راز شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:28 http://www.razraz61.persianblog.ir

سلام آبجی گلم ، نمی دونم این مطالب حرف دل خودته یا نه ولی باور کن یادش هرگز از یادها نمی ره اگه هزار سال هم بگذره . من که بعد از سالها نتونستم فراموشش کنم . با تقدیم احترام راز

[ بدون نام ] شنبه 4 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:23 http://bibahar

ممنونم واسه عکسهایی که فرستادی. خیلی ممنون. فکر نمیکردم انقدر سریع بفرستی. فکرشو هم نمیکردم قول بدی و سر قولت وایسی. فکرشو هم نمیکردم که بعد از دوبار درخواست واسه سومین بار بیام ازت تشکر کنم. شاید دیگه بهت سر نزنم.

یه بدهکار جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:57 http://bedehkary.blogsky.com

سلام.فکر میکردم اول شدم ولی خب خیال باطل...
بازم مثل همیشه قشنگ بود..با مطلب جدید آپم به منم سری بزنی شاد میشم

301040 جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:45 http://301040.blogsky.com

به نظرم ممکن نیست کسی همه ی فیلترها رو از روی ابراز افکارش بر داره!
:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد