. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .
درباره من
همیشه تنها ............
یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم
قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم
رو می شکنی
ادامه...
سلام الا بذکر الله تطمئن القلوب اگه دل صاف و ساده ای داری کاراتو به خدا واگذار کن و ازش بخواه که همه جا یاریت کنه به دنبال عشقی باش که پاک باشه و با دیدن و ندیدن همدیگه تکون نخوره موفق باشی
راستش بیشتر ازینکه اون دوست من باشه ، من دوست اون بودم..!! کسی که حرف زدن معمولیش رو بلد نبود و هیچ دوستی نداشت از روی دلسوزی گرفتم زیر پر و بالم..بهش کامپیوتر یاد دادم..آوردمش تو نت..با وبلاگ آشناش کردم..با دوستام آشناش کردم..براش وبلاگ ساختم..سفارشش رو به دوستام کردم که تنهاش نذارن..آخرش چی شد؟! یا آدما خیلی بی جنبه شدن تازگیا..یا دست من خیلی بی نمکه..اما هر چی که بود دیگه تموم شد..خیلی اومد برام کامنت گذاشت اما جوابی ندادم بهش و هیچ کامنتی رو تایید نکردم..حالا هم که دیگه نه تلفنی ازم داره و نه آدرسی.. گذشته ها گذشته..آبروی من بخاطر اراجیف این موجود بی خاصیت بخاطر دروغ های احمقانه ای که از سر کمبود و ضعف پشت سر من به دوستام گفت رفت..اما منم اون و وبلاگم و همه ی دوستای قدیمی رو گذاشتم تا با هم حال کنن.. حالا وبلاگ جدید با دوستای جدید و خونه ی جدید و خط جدید دارم.. منم خوشحالم..گرچه فکر می کردم ازم متنفر باشی..اما ممکنه اینم یکی دیگه از اراجیف اون احمق بوده که پشت سر تو به من گفته..!!
سلام یاسمین خانوم. آره.میشه.من که تقریبا استعفا دادم. دلیلمم اینه. ((((((بی خیالم)))))) برای من زیاد فرقی نداره چیکار میکنم.کجا میرم.چی می خورم.هنوز خوردنی رو به خیلی چیزای دیگه ترجیح می دم. در ضمن.آره.منضور من از اون کتاب همون کتاب مودب پور هستش که مثل اینکه خوندیدش. برای من که واقا تا الان بهترین کتاب بوده.و دارم هنوز دنبال کتاب جدیدی مثل این می گردم. و حرف های دیگر که تمامی ندارد . ... . خوشحال میشم بازم بیاید و یه سری بزنید. منتظرم تا بد
آرش آزادی
پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 23:32
سلام تو نه غمگینی نه تنها ولی یه چیزی بین ما یارانی ها از قدیم بوده که یه جورایی آدمای غمگین رو عمیق میبینیم و آدمای عمیقی که شاد هستند رو بهشون ارزش قائل نیستیم یادمه با یکی از این پسرهایی که خودشو خیلی شاد نشون میداد نکنه کسی از درد دلش باخبر بشه یه مدت زیدی گپ و گفت داشتیم با توجه به تجاربی که دارم حدس میزدم یه درد بزرگ تو دلش هست که ازم قایم میکنه یه روز به زور و التماس راضیش کردم باهام درد دل کنه وقتی گفت من پیر مرد گریه ام گرفت از اینهمه غصه و درد .... ولی هیچ وقت از این کارایی که شما میکنی نمیکرد دختر گلم سعی نکن با وبلاگ های چنینی دل بچه مردم رو آب کنی شاید یکی واقعا تو دلش غمی باشه و تو با این شعرا و این زمینه مشکیو .. داغونش کنی خوشحال میشم اگه جوابم رو زیر همین کامنت بدی ولی بون این پیرمردی که اینهمه برات تایپ کرده از سر دلسوزی برای جوونای کشورش برات نوشته اینا رو کسی نوشته که دلش از حال نذار جوونای امروز خونه دلش از اینهمه تحقیری که این جونا میشن خونه دخترم لا اقل خودتون واسه خودتون شادابی ایجاد کنید ببخشید پر حرفی کردم ولی خوب فکر کردم لازمه بنویسم درپناه حق شاد باشید و سر بلند
سلام ممنون از اینهمه وقتی که گذاشتین و این مطالبو واسم نوشتین..شاید تا یه حدیش حق با شما باشه اما اگه منم یکیو مثل شما داشتم که میشستو به حرفای دلم گوش میداد شاید یه مقدار از غمم کم میشد اما چون این چنین کسیو ندارم که بتونم بهش اعتماد کنم تو این وبلاگ مینویسم البته اگه بشه اسمشو نوشته گذاشت... الان که دارم جواب شما رو می نویسم یه چیزی تو گلوم دارم خفم میکنه و ... متاسفانه کسی نیستم که خیلی بتونم خودمو الکی شاد نشون بدم به قول همه ی کسایی که منو میشناسن میگن قلبم تو صورتمه..اگه ادم..اگه ناراحتم..اگه نگرانم..اگه می ترسم..اگه...اگه... همه و همه رو میشه تو صورتم دید... اما خیلی اوقات خودمو اینطوری دلداری میدم که میگم من در برابر خیلیا هیچ غمی ندارم و خدارو شکر میکنم اما مدت زمان کوتاهی تسکین پیدا میکنم و دوباره همون غم و تنهایی... هر چی بیشتر با زندگیو روزگار جنگیدم کمتر نتیجه گرفتم..خستم ا اینکه فقط زنده امو زندگی نمی کنم...همیشه غم گذشته و ترس از آینده لحظه ی خوب الانمو از بین برده.. نمی دونم.. اما اینو میدونم که مقصر منم نه کس دیگه ای..اینکه بخوام کسیو محکوم کنم فقط راحت کردن وجدان خودمه.. سخته آدم همه چی داشته باشه جز دل خوش... . . خوشحال میشم بازم بهم سر بزنین غمهاتون کوتاه دلتون شاد
سلام این چند روزا چندتا وبلاگ دیدم که در مورد زندگی نوشته بودن و تو همه اونا کامنت گذاشتم که این زندگی نیست و زنده بودنه و همه جا هم گفتم که مفهوم زندگی رو هیشکی هنوز نفهمیده. ولی این پستت خیلی قشنگ بود، بسیار ماهرانه معنی زندگی رو پیچونده و خیلی قشنگ جای آدم رو مشخص کرده. پست 714نم خیلی برام باحال بود، الان دقیقا آرزو شده درد من. خوشحال میشم بهم سر بزنی. موفق باشی.
سلام یاسمین جون خوبی گلم؟ ما وبلاگمون و عوض کردیم اگه دلت خواست بیا یه سری بزن.خوشحال میشیم. راستی من لینکت میکنم با اجازت این ادرسwww.u-man.blogsky.com
سلام یاسمین.. من خیلی وقت پیش یه یاسمین می شناختم که اسم وبلاگش حرفهای یه دختر غمگین بود..مثل تو شعرای قشنگ می نوشت..مشهد زندگی می کرد... اما خوب..هر کسی اشتباه می کنه..منم اشتباه کردم یه احمق رو باهاش آشنا کردم..!! با این کار اول از همه آبروی خودم رفت..
نمی دونم تو خودتی یا یه یاسمین دیگه..اما..
اگه خواستی پیش منم بیا بیشتر با هم باشیم.. دوست تو : آلفا
سلام یاسمین خانوم. خسته نباشید. ببخشید که دیر کردم. هر چند غیبت ما از بخشش هم گذشته. من باید این رو بگم.از تمام وبلاگ های که تا الان دیدم وبلاگ شما رو بیشتر از هر وبلاگی دوست دارم.مخصوصا که اسمتون هم یاسمین هست. بهتون بر نخوره.ولی من یک کتاب خوندم که به من درسای خیلی بزرگی داد.از طرف دیگه فکر میکنم کتابه هم واقعی بود اینطور که از آخرش پیداست.شایدم نباشه.اما من درس بزرگی ازش گرفتم. که بر حسب اتفاق اسم اون کتابه هم یاسمین هستش. برات آپلودش کردم.اگر تونستی بخونش. http://mohammadshams.persiangig.com/Yasamin[kar20.ir].jar خنده و گریه با همه. راستی شعر کوتاه و قشنگی بودش. یک خواهش ازتون دارم.شما تا الان هیچ چیزی نگفتید.می تونم فضولی کنم و بپرسم جریان شما چیه؟ اگر دلتون خواست جواب بدین. زیاد پر حرفی نکنم. ممنون که بهم سر زده بودید.بازم بیاید منتظرتونم تا بد
ای دوست من!چون خورشید روز تو طلوع کند،تاریکی شب بر من فرا می رسد،با اینحال از پشت حجاب های تاریکم درباره ی پرتوهای طلایی خورشید سخن می گویم، وبلاگ خیلی زیبایی داری ،به وبلاگ منم سربزن،خوشحال میشم با هم تبادل لینک کنیم،اگر خواستی منو با نام "خلوت نارسیس"لینک کن و بهم خبر بده با چه نامی شما رو لینک کنم......راه من راه تو نیست اما بیا در کنار هم و با هم قدم بزنیم
با سلام وتقدیر:شمادر نقشه ی قالی حرف از جبری گری زدین ودر عین حال بلافاصله یک اختیار محدود را نیز با چگونه بافتن واسه انسان تعریف کردی و یک نکته پیش میاید که با این جبر زیاد و اختیار محدود قالی باید خریدار داشته باشد اما در قیمت آن میتوان مناقشه کرد. به هر حال قشنگ سرودی متشکرم.
[گل]سلام مهربان: همیشه بهترین واژه هایت همچو نگین الماس بر وبم می درخشد.و آپم با(حکایت علی و گنجشک) حضورت بازم برایم مسرت بخش است.[گل] ورؤیت نمودم آخرین آپت را و چنین یادگاری گذاشتم:[گل]بابا خوش بحالت که نقشه قالی بهت میدن ببافی . به ما که یه ذره پشم میدن تا نمد مالی کنیم.بدرود
سلام
الا بذکر الله تطمئن القلوب
اگه دل صاف و ساده ای داری
کاراتو به خدا واگذار کن و ازش بخواه که همه جا یاریت کنه
به دنبال عشقی باش که پاک باشه و با دیدن و ندیدن همدیگه تکون نخوره
موفق باشی
سلام
مرسی
دلت شاد
بهم پی ام بده
کارت دارم
آی دیتونو نذاشتید
راستش بیشتر ازینکه اون دوست من باشه ، من دوست اون بودم..!!
کسی که حرف زدن معمولیش رو بلد نبود و هیچ دوستی نداشت از روی دلسوزی گرفتم زیر پر و بالم..بهش کامپیوتر یاد دادم..آوردمش تو نت..با وبلاگ آشناش کردم..با دوستام آشناش کردم..براش وبلاگ ساختم..سفارشش رو به دوستام کردم که تنهاش نذارن..آخرش چی شد؟!
یا آدما خیلی بی جنبه شدن تازگیا..یا دست من خیلی بی نمکه..اما هر چی که بود دیگه تموم شد..خیلی اومد برام کامنت گذاشت اما جوابی ندادم بهش و هیچ کامنتی رو تایید نکردم..حالا هم که دیگه نه تلفنی ازم داره و نه آدرسی..
گذشته ها گذشته..آبروی من بخاطر اراجیف این موجود بی خاصیت بخاطر دروغ های احمقانه ای که از سر کمبود و ضعف پشت سر من به دوستام گفت رفت..اما منم اون و وبلاگم و همه ی دوستای قدیمی رو گذاشتم تا با هم حال کنن..
حالا وبلاگ جدید با دوستای جدید و خونه ی جدید و خط جدید دارم..
منم خوشحالم..گرچه فکر می کردم ازم متنفر باشی..اما ممکنه اینم یکی دیگه از اراجیف اون احمق بوده که پشت سر تو به من گفته..!!
کجا نرم..؟! کجا برم..؟!!
دل تو هم...
سلام
خیلی وقت بود به اینجا دیگه سر نزده بودم.
پست قشنگی بود.
خوندم یه جوری شدم.
شاید چون 3 نصفه شبه، دلم گرفت.
به هر حال موفق باشید
سلام احسان جان
ممنون از حضورت اما فکر کنم آدرس وبلاگتو اشتباه دادی چون فیلتر شده
دلت شاد
سلام داشتم قدم میزدم که به باغ شما رسیدم
فکر کردم اینجا هم کسی منتظره ولی دیدم که باید باز راه برم تا باغ بعدی میوه ها دوستون دارم
سلام مهربون
باغ من دیگه باغ نیست یه بیابونه
اما ممنون سری زدی
دلت شاد
سلام یاسمین خانوم.
آره.میشه.من که تقریبا استعفا دادم.
دلیلمم اینه.
((((((بی خیالم))))))
برای من زیاد فرقی نداره چیکار میکنم.کجا میرم.چی می خورم.هنوز خوردنی رو به خیلی چیزای دیگه ترجیح می دم.
در ضمن.آره.منضور من از اون کتاب همون کتاب مودب پور هستش که مثل اینکه خوندیدش.
برای من که واقا تا الان بهترین کتاب بوده.و دارم هنوز دنبال کتاب جدیدی مثل این می گردم.
و حرف های دیگر که تمامی ندارد . ... .
خوشحال میشم بازم بیاید و یه سری بزنید.
منتظرم
تا بد
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه ی عشق تر است
سلام دلنوشته های زیبای دارین
سلام تو نه غمگینی نه تنها
ولی یه چیزی بین ما یارانی ها از قدیم بوده که یه جورایی آدمای غمگین رو عمیق میبینیم و آدمای عمیقی که شاد هستند رو بهشون ارزش قائل نیستیم
یادمه با یکی از این پسرهایی که خودشو خیلی شاد نشون میداد نکنه کسی از درد دلش باخبر بشه یه مدت زیدی گپ و گفت داشتیم با توجه به تجاربی که دارم حدس میزدم یه درد بزرگ تو دلش هست که ازم قایم میکنه یه روز به زور و التماس راضیش کردم باهام درد دل کنه وقتی گفت من پیر مرد گریه ام گرفت از اینهمه غصه و درد ....
ولی هیچ وقت از این کارایی که شما میکنی نمیکرد
دختر گلم سعی نکن با وبلاگ های چنینی دل بچه مردم رو آب کنی شاید یکی واقعا تو دلش غمی باشه و تو با این شعرا و این زمینه مشکیو .. داغونش کنی
خوشحال میشم اگه جوابم رو زیر همین کامنت بدی
ولی بون این پیرمردی که اینهمه برات تایپ کرده از سر دلسوزی برای جوونای کشورش برات نوشته اینا رو کسی نوشته که دلش از حال نذار جوونای امروز خونه
دلش از اینهمه تحقیری که این جونا میشن خونه
دخترم لا اقل خودتون واسه خودتون شادابی ایجاد کنید
ببخشید پر حرفی کردم ولی خوب فکر کردم لازمه بنویسم
درپناه حق شاد باشید و سر بلند
سلام
ممنون از اینهمه وقتی که گذاشتین و این مطالبو واسم نوشتین..شاید تا یه حدیش حق با شما باشه اما اگه منم یکیو مثل شما داشتم که میشستو به حرفای دلم گوش میداد شاید یه مقدار از غمم کم میشد اما چون این چنین کسیو ندارم که بتونم بهش اعتماد کنم تو این وبلاگ مینویسم البته اگه بشه اسمشو نوشته گذاشت...
الان که دارم جواب شما رو می نویسم یه چیزی تو گلوم دارم خفم میکنه و ...
متاسفانه کسی نیستم که خیلی بتونم خودمو الکی شاد نشون بدم به قول همه ی کسایی که منو میشناسن میگن قلبم تو صورتمه..اگه ادم..اگه ناراحتم..اگه نگرانم..اگه می ترسم..اگه...اگه... همه و همه رو میشه تو صورتم دید...
اما خیلی اوقات خودمو اینطوری دلداری میدم که میگم من در برابر خیلیا هیچ غمی ندارم و خدارو شکر میکنم اما مدت زمان کوتاهی تسکین پیدا میکنم و دوباره همون غم و تنهایی...
هر چی بیشتر با زندگیو روزگار جنگیدم کمتر نتیجه گرفتم..خستم ا اینکه فقط زنده امو زندگی نمی کنم...همیشه غم گذشته و ترس از آینده لحظه ی خوب الانمو از بین برده..
نمی دونم.. اما اینو میدونم که مقصر منم نه کس دیگه ای..اینکه بخوام کسیو محکوم کنم فقط راحت کردن وجدان خودمه..
سخته آدم همه چی داشته باشه جز دل خوش...
.
.
خوشحال میشم بازم بهم سر بزنین
غمهاتون کوتاه
دلتون شاد
به وبلاگ من هم سر بزن قدم رنجه کن عزیز
سلام
این چند روزا چندتا وبلاگ دیدم که در مورد زندگی نوشته بودن و تو همه اونا کامنت گذاشتم که این زندگی نیست و زنده بودنه و همه جا هم گفتم که مفهوم زندگی رو هیشکی هنوز نفهمیده.
ولی این پستت خیلی قشنگ بود، بسیار ماهرانه معنی زندگی رو پیچونده و خیلی قشنگ جای آدم رو مشخص کرده.
پست 714نم خیلی برام باحال بود، الان دقیقا آرزو شده درد من.
خوشحال میشم بهم سر بزنی.
موفق باشی.
سلام یاسمین جون خوبی گلم؟
ما وبلاگمون و عوض کردیم اگه دلت خواست بیا یه سری بزن.خوشحال میشیم. راستی من لینکت میکنم با اجازت این ادرسwww.u-man.blogsky.com
چرا غمگین؟
سلام یاسمین..
من خیلی وقت پیش یه یاسمین می شناختم که اسم وبلاگش حرفهای یه دختر غمگین بود..مثل تو شعرای قشنگ می نوشت..مشهد زندگی می کرد...
اما خوب..هر کسی اشتباه می کنه..منم اشتباه کردم یه احمق رو باهاش آشنا کردم..!! با این کار اول از همه آبروی خودم رفت..
نمی دونم تو خودتی یا یه یاسمین دیگه..اما..
اگه خواستی پیش منم بیا بیشتر با هم باشیم..
دوست تو : آلفا
زیبا بود
سلام یاسمین خانوم.
خسته نباشید.
ببخشید که دیر کردم.
هر چند غیبت ما از بخشش هم گذشته.
من باید این رو بگم.از تمام وبلاگ های که تا الان دیدم وبلاگ شما رو بیشتر از هر وبلاگی دوست دارم.مخصوصا که اسمتون هم یاسمین هست.
بهتون بر نخوره.ولی من یک کتاب خوندم که به من درسای خیلی بزرگی داد.از طرف دیگه فکر میکنم کتابه هم واقعی بود اینطور که از آخرش پیداست.شایدم نباشه.اما من درس بزرگی ازش گرفتم.
که بر حسب اتفاق اسم اون کتابه هم یاسمین هستش.
برات آپلودش کردم.اگر تونستی بخونش.
http://mohammadshams.persiangig.com/Yasamin[kar20.ir].jar
خنده و گریه با همه.
راستی شعر کوتاه و قشنگی بودش.
یک خواهش ازتون دارم.شما تا الان هیچ چیزی نگفتید.می تونم فضولی کنم و بپرسم جریان شما چیه؟
اگر دلتون خواست جواب بدین.
زیاد پر حرفی نکنم.
ممنون که بهم سر زده بودید.بازم بیاید
منتظرتونم
تا بد
ای دوست من!چون خورشید روز تو طلوع کند،تاریکی شب بر من فرا می رسد،با اینحال از پشت حجاب های تاریکم درباره ی پرتوهای طلایی خورشید سخن می گویم، وبلاگ خیلی زیبایی داری ،به وبلاگ منم سربزن،خوشحال میشم با هم تبادل لینک کنیم،اگر خواستی منو با نام "خلوت نارسیس"لینک کن و بهم خبر بده با چه نامی شما رو لینک کنم......راه من راه تو نیست اما بیا در کنار هم و با هم قدم بزنیم
فقط سلام خدمت یاسی گلم...
خیلی خیلی ازت گله مندم
این رسمش نیست خواهر گلم
مگه داداشی چه خطایی کرده که با من قهری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داداش روح اله
سلام عزیزم وبلاگ زیبای داری موفق باشی
مرسی صبا جون
دلت شاد
سلام گلم.
خوبی؟
مرسی عزیزم.
چقدر قشنگ بود کلی ذوق کردم.آرامیسم سلام میرسونه.
سلام .3واحد کم اوردم.میتونی کمکم کنی؟
Salam kheily Beautiful bood faghat ye chizi mitooni baram code script ghabele CHAPO beferesti mamnoon misham chon site man darbareye Astronomy matalebesh hamashoon elmie.
montazeret hastam.
THANKS
با سلام وتقدیر:شمادر نقشه ی قالی حرف از جبری گری زدین ودر عین حال بلافاصله یک اختیار محدود را نیز با چگونه بافتن واسه انسان تعریف کردی و یک نکته پیش میاید که با این جبر زیاد و اختیار محدود قالی باید خریدار داشته باشد اما در قیمت آن میتوان مناقشه کرد. به هر حال قشنگ سرودی متشکرم.
واای. خیلی قشنگ بود.. همین الان آپیدم
سلام حال شما خوبه ببخشید که خیلی دیر اومدم بهتون سر زدم شرمنده گرفتاریه دیگه من اپ کردم خوشحال میشم سر بزنید موفق باشید یا علی خداحافظ.
[گل]سلام مهربان: همیشه بهترین واژه هایت همچو نگین الماس بر وبم می درخشد.و آپم با(حکایت علی و گنجشک) حضورت بازم برایم مسرت بخش است.[گل]
ورؤیت نمودم آخرین آپت را و چنین یادگاری گذاشتم:[گل]بابا خوش بحالت که نقشه قالی بهت میدن ببافی . به ما که یه ذره پشم میدن تا نمد مالی کنیم.بدرود
به دنبال صنم. به دنبال زندگیم. کسی که تو وبلاگ سرگردون ساده مطلب می نوشت. اگر کوچکترین خبری هم به من بدید بدونید که خوشحالم میکنید.
بهترین و معتبرترین شرکت های کلیکی ایرانی
کلیکه ایران(سقف پرداختی فقط 5 هزار تومن)
http://www.clickeiran.com/page-customer_signup.php;refer=cmV6YTIwNg==
کلیکفا
http://Clickfa.ir/?section=user&action=register&t=pub&fer=1026
آسمان(5000 تومن هدیه عضویت)
http://www.skyclick.ir/register.php?ref=reza206
mamnon az huzuret
valı be ın postet aslan etegadı nadaaram har kası mıtone sarneveshtesho taghır bede
napleon mıge fekr nakonıd mardane bozorgra sarnevesht ragam zade ast balke annan bozorg bodeand ke tavanesteand sarneveshte khodra taghıır dahand
قشنگ بود
شاید نشود به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت
ولی میشود هم اکنون آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت