حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

۱۲۸

 

من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی

                   ولی با منت و خاری پی شبنم نمی گردم

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
آسمان دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 15:25

آیا ما به هم میرسیم یا نمیرسیم؟

سرانجام این داستان به کجا ختم خواهد شد؟

ای سرنوشت تودیگر سر به سر این دل بی طاقت ما نگذار

و بگذار بعد از این همه غم و غصه

و اینهمه انتظار به آنچه که میخواهیم برسیم

و عاقبت همدیگر را در آغوش خود بفشاریم!

این سوی زندگی دو چشم خیس است و یک دنیا آرزو در دل

آن سوی زندگی یک سرنوشت است و یک عالم بی خیالی!

ما را رها کن از این انتظار تلخ ای سرنوشت!

این داستان عاشقی مان را میتوان در قصه ها نوشت ...

داستانی برای عاشقان

برای انان که میخواهند عشق را تجربه کنند

و بدانند یک عاشق چرا مجنون است

و یک معشوق همیشه گریان

آری سرنوشت آنها همین است !

غم و غصه در لحظه های عاشقی

و آخر سر نمی دانم ...



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد