اونائی که خدا رو با اون همه بزرگیش فراموش کردند؛ من و
تورو که بنده ناچیز خدائیم زودتر فراموش می کنند
کاش میشد دوباره اما نمیشه؛ نمیشه بیای دوباره
کاش میشد اما نمیشه؛ ایـن مرام روزگــاره
رفتنت همیشگی بود؛ دیگه برگشتی نداره
عشق های حقیقی هرگز به وصل نمی رسند
چون
عشق حقیقی بستگی دوروح است نه به هم پیوستگی دو
جسم وچه سطحی نگرند کســانی که هدف ازعشــق را
وصل می دانند
دو جا غیرت کند زور آزمائی
چنان گیرد کزآن نتوان رهائی
یکی آنجا که بیند عاشق از دور
زشمع خویش بزم غیر پرنور
دگر جائی که معشوق وفا کیش
ببیند نو گلی با بلبل خـویش
هر در که گشودم در رسوائی بود
هر ره که سپردم ره شیدائی بود
صد خار پی گلی تحمل کردم
افسوس که آن هم گل تنهائی بود