قمار عشق
پشت میز قمار دلهره عجیبی داشتم؛ برگی حکم داشتم و دیگر هیچ؛
هرچه بود ضعیف بود و پائین؛ بازی شروع شد؛ حاکم او بود و من محکوم؛
همه برگهایم رفتند و سه برگ بیش نماند؛ برگی از جنس وفا رو کرد
من بالاتر آمدم؛ بازی در دست من افتاد؛ عشق آمدم با حکم عشوه و
ناز برید و حکم آمد از جنس چشم سیاهش؛ زندگی پائین ترین برگ
من بود و باختم . . .
سلام
« سیمای سرمایه داری از نگاه دکتر علی شریعتی »
وبلاگ حرفهای ناتمام به روز شد.
در انتظار حضور گرمتان هستیم.
موفق باشید....
صلام!
ممنون که سرزدین یاسمین خانم.
خیلی زیبا بود نوشتتون...انشا الله که اینطور نوشتید نیست...و همیشه پیروز باشید...
بابای
دوست خوبم سلام:
اگه از یاد تو رفتم
اگه رفتی تو زدستم
اگه یاد دیگرونی ...
من هنوز عاشقت هستم
با وجود اینکه گفتی ...
دیگه قهری تا قیامت
با تموم سادگی هام گفتم اما....
به سلامت
شاید این خوابه که دیدم ...
هر چه حرف از تو شنیدم
قلب ناباور من گفت من به عشقم....نرسیدم!
پیش از این نگفته بودی ...
غیر من کسی رو داری
توی گریه توی شادی ….
سر رو شونه هاش بذاری
تو رو می بخشم و هرگز دیگه یادت نمی افتم....
برو زیبای عزیزم ...
تو گرونی ...
من چه مفتم
امیدوارم همیشه موفق باشی
من همیشه از همه دوستانی که به پارتنون لطف میکنن تشکر میکنم اما نمی دونم چرا شرمنده شما شدم.
در هر صورت خوشحال می شم اگه منو ببخشی..
شرمنده که دیر اومدم.
سبز باشی و پایدار.....
سلام :)
همین جا هستم زیر سایت عزیز دل من
خوبی ؟ باز هم قشنگ نوشتی من دارم به بلاگت معتاد میشم فکر کنم اگر یکشب نخونمش خوابم نبره .
راستی من آیدیتو اضافه کردم نمیخوای اددم کنی ؟
کمی عکس ها دیر لود میشن فکر کنم مشگل از سرعت اینترنت من باشه ولی عکسها مثل همیشه گویا هستن
خودت هم که گلی شبت خوش :)
چرا ای دی تو خاموش میزاری
هر وقت آپ می کنی ای دیتم روشن کن
باشه ؟!!
سلام خوبی ؟ دمت گرم باااااااااااای
سلام
خوشحال شدم که سر زدی
نمیگی علت این همه تنهایی و سکوت چیه؟
سلام.عالی بود.عالی.چرا بیشتر با من حرف نمیزنید.تا بعد