نگرانم
نگرانم برای روزهایی که میایند تا از تو تاوان بگیرند
نگرانم برای پشیمانی ات زمانی که هیچ سودی ندارد
روزگاری درد کشیدنت برایم عذاب اور بود
اما روزها خواهند گذشت
و
تو
آری تو
آنچه را به من بخشیدی
ز دست دیگری باز پس خواهی گرفت
تو مرا فراموش خواهی کرد
میدانم
من منتظر شکستنت نیستم
نفرین هم نمیکنم
به حرمت عشقی که هرگز معنایش را ندانستی
به خاطر اشکهایی که به من ارزانی داشتی
به خاطر
به خاطر خودت
اما میدانم که این برای فرار از سرنوشت کافی نیست
نمیدانم هنوز هم میتوانی مثل قدیم بخندی
اینجا همیشه سرد است
همیشه همیشه حالم خوب نیست
اما هرگز دیگر گرمایی از وجودت طلب نخواهم کرد
باورم بود کنارمی همیشه
باورت داشتم
بودنت مهمترین دلیل بودنم بود
ستایش ات کردم نه آنگونه که لایقش باشی
اما چشمانم تنها تو را میدید
تویی که امروز به جانم نیشتر زدی و تنها رفتی
بی من بمان تجربه کن یاری دگر را گرمی دستی دیگر را
بخاطر هم نیاور مرا اگر اینگونه راحتی
بخند به همه بگو که شادی
ولی من که میدانم
حتی دمی هم نمی توانی آسایش داشته باشی
آخر انچه تو با من کردی خارج از توان
تو
بود
هرگز باور نداشتم اینچنینم کنی
هرگز
میترسم برای روزهایی که میایند برای تو
افسوس
افسوس که تا آخرین دم ندانستم چه با من خواهی کرد
ندانستم دلت.نگاهت.دوست داشتنت همه یک فریب بود میترسم از روزی که چشمانت چون حال امروزم بارانیست
و درپی شانه ای برای گریستن
نمیدانم یادت هست
چگونه دلی که در دستانت بود
برای تو میتپید زیر پایت گذاشتی
تا انجا که توان داشتی فشردی
که نشاید باری دیگر در پی ات چون کودک گریانی دوان دوان
گوشه دامنت را بگیرد تا لحظه ای درنگ کنی
اما تو حتی نگاه هم نکردی
نگاه نکردی
می دانم
چون نمی توانستی
نمی توانستی ببینی آنکه زیر گامهای توست
منم
منی که تمام زندگیم بودی
منی که دنیایم را به پایت می ریختم تا نروی
یادت می آید
پیش روی توی سرد دل
به چه سان اشک ریختم
که شاید گرمای اشکهایم دل سخت تو را نرم کند
اما چه خیال باطلی
تو نگاهت به من نبود
دلت در نهان خانه دلی دیگر بود
و
من تنها یه بازیچه
بازیچه
هرگز ندانستم چه از تو دریغ کردم
چه برایت کم گذاشتم
که بی من قصد رفتن کردی
کاش هرگز نمی دیدمت
کاش چشمانم کور بود
کاش هرگز از تو بودن نخواسته بودم
کاش
کاش می دانستم چه با من خواهی کرد
کاش می گفتی تو چه خواستی که من به تو ارزانی نداشتم
کاش.........
وقتی می رفتی باورم نبود که تنها می روی
اما تو باورهای مرا هم درهم شکستی
هرگز نپرسیدی بی تو چه خواهم شد
ندانستی بی تو هیچم
هرگز نفهمیدم در شکستنم.در نابودیم چه رازی نهفته بود
که مرا اینگونه بر باد دادی؟؟؟
بخند شاد باش برای دلی که شکستی
برای حریم حرمتی که زیر پا گذاشتی
اینک در آتشی می سوزم که تو به جانم افکندی
به کامم شوکرانیست که تو در جامم ریختی
اما من به عشق تو تا آخرین جرعه سر کشیدم
آخر باکم نبود
چون خیالم بود تو با منی
......
روزها خواهد گذشت
تو با عشقی دگر
با شادی و شور
با تب وتاب
لحظه ها را ز دست ندانسته خواهی داد
و
من با آتشی به جان و زهری به کام
خواهم سوخت
خواهم درد کشید
و زان پس ز میان خاکسترم
چون ققنوس افسانه ها
جوانه می زنم
بهار می شوم
دوباره جان خواهم گرفت
و سرنوشت
آنچه که با من و دلم روا داشتی
به تو بازخواهد گرداند
نه
سوختنت را نمی خواهم
درد کشیدنت را ارزو نداشتم
فقط از خدا یک چیز خواستم
که ترا به یکی چون خودت مبتلا کند
آن دقایق که خودت را در جسمی دیگر نظاره گر باشی
میدانی چه با من میکردی
اما من به حرمت عشقت دم نمیزدم
اسم تو صورت تو و یاد تو
تنها یک چیز را بخاطر من میاورد دروغ را
تو یک دوست را از دست دادی و من دشمنم را شناختم
راستی میتوانی بگویی چه کسی ضرر کرده؟
salam khobi aziz
up kardam khoshhal misham sari bezani
to weblog chand ta soal tarh kardam mikham nazare dostano bedonam
ta bad bye aziz
محدوده قرمز از وحدت شیطانی میگوید
جاودانه قلمی که برای میهن جوهری دارد.......
سلام
خوبی ؟؟
ممنون به من سرزدی ...
در مورد خبر بگم منم دوست دارم کاربرهام خودشون بیان سربزنن ..و اپ میکنم خبر ندم چون خودم ۳/۴ تا وبلاگ دارم و کلی کار دیگه نمیرسم هر دفع که اپ کنم دونه دونه برم خبر بدم ...ولی خوب با این وجود سعی میکنم برم به وبلاگهای کاربرها و بهشون سربزنم .
به هر حال یکی باید این وسط معرفت نشون بده !!!
اگه من نیام توام نیای ..پس ما ما اینجا واسه کی وب زدیم واسه خودمون بیکار که نیستیم ....من اگه خبرم کنی واسه زحمت نبوده واسه این بوده که بتونم همیشه بیام وبت ..
خوب اپتم خیلی قشنگ بوود ...
راستی :
یه وبلاگ جدید زدم که کار وفعلایت چندتا از وبلاگهای دیگم رو تو اون خلاصه کردم ...ادرسشو میدم بهت یه سری بزن خوشحال میشم نظزت رو درباره ی اون بدونم
ادرس :http://2king.2ir.ir و یا http://kingcovert.parsiblog.com منتظرتم ....
موفق باشی ..
بای
چشمای بیگناه من را بستی مثل یه پروانه تو پیلت راشکستی رفتی نگفتی رفتی دیگه برنگردی. با این کارت قلب نشونه رفتی دوست دارم هات همشون بهونست گناه تو نیست که غم زمونست نگفته بودی دلم نخواستی آخه خدایا تو که تنها نیستی یه عمر به انتظار تو نشستم در را بروی هر غریبه بستم با این همه مثل پرنده پر کشیدی رفتی نگفته بودی که سراغ کس دیگه هستی من عاشقم عاشق اونکه عشق رو نمی دانست
سلام عزیزم .
امیدوارم که حالت خوب باشه !
وبلاگ خیلی خوبی داری امیدوارم موفق باشی ........
اولش نوشته بودی تقدیم به همه ی اونایی که .......دیدم شامل منم میشه متاسفانه ! اما خب زندگی دیگه . کلی بالا پایین داره !
امیدوارم هیچ وقت هم غمگین نباشی همیشه لبت خندون و دلت شاد باشه !
کسی هم که بهت بی وفایی کرده مسلما لیاقت با تو بودن رو نداشته ........
اگه لیاقت تو رو هم داشته باشه بر می گرده خوشگلم !
خوشحال میشم به منم سر بزنی !
سبز باشی !!!!!!!!!!!
سلام!
یک بحرسرشک بودم و عمری سوز
افسرده و پیر می شدم روز به روز
با خیل عاشقان چو همرزم شدم
سوزم:همه ساز گشت و شامم همه روز
زیاد بود ولی قشنگ!
موفق باشی
صدر
مرسی صدر عزیز
دلت شاد
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
چرا اینقدر غمگین و زخم خورده می نویسی .
نوشته هات باخودش درد و ناراحتی دارن.
سلام
خیلی طولانیه
اولین باره به نظرم
نه؟
تا وسطاش خوندم (:
شهادت امام هادی (ع) را به شیعیان راستین حضرتش تسلیت می گویم.
سر زمستی بر نگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حامد اندر درد او میسوز و بی درمان بساز
زآنکه درمانی ندارد درد بی آرام دوست
**الا بذکر الله تطمئن القوب**
مطالبتون رو خوندم خیلی جالب بود
...
سلام یاسمین عزیز
کامنت قبلی که برات فرستادم گویا باعث ایجاد سوء تفاهم شده . تو کامنت قبلی نظر خودم رو راجع به وبلاگم و نوشته های خودم گفتم و اینکه چرا برای تو نوشتم خودم هم نمیدونم شاید یه جور درد دل بود با کسی که ...
امیدوارم منو به خاطر ایجاد این سو ء تفاهم ببخشی
به امید بودنت ...
سلام
سلام یاسمین جون
خوشحالم این دفه اول بودم
زیبا بود