حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

۶۹۳

 

 

 

دیرگاهیست که هر روز به تنهایی خویش

بر سر جاده ی هجرت که وداعم دادی، منتظر می مانم

 

و در این تنهایی ، به دلم می گویم:

 

که تو بر می گردی

 

جان من می سوزد ، از حقیقت آری

 

که تو دیگر هرگز

 

نزد من باز نخواهی آمد

 

در وجودم دیگر ،شوق و امیدی نیست

 

خنده ام می گرید که چرا این همه سهل

 

باورم شد که تو میگفتی :

 

"دوستت می دارم"

 

با دلی پر غصه ،

 

به تمنای محالی که تو بر می گردی

 

منتظر خواهم ماند

 

و اگر جسم مرا ، سر خاکی دیدی

 

یادگاری به سر سینه من،

 

بنویس

 

"شانه ات تکیه گاه بی کسیم بود،کنون دیگر خاک......"

 

 

نظرات 64 + ارسال نظر
رضا جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:46 http://www.00reza.blogfa.com

سلام خوبی
واقعا خیلی زیبا بود

پرنیا جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 19:06 http://parniiia.blogfa.com

سلام یاسمین جان
خوبی گلم ؟
مرسی از اینکه بهم سر زدی .. خوشحالم کردی .
بازم پیشم بیا .

winterman جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 15:51 http://lovewinter.blogfa.com

سلام یه خسته نباشید به شما دوست خوب
در دیاری که کسی نیست یار کسی
ای کاش که یارب نیفتد به کسی کار کسی
ممنون که به ما سر زدی

سجاد جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 15:37 http://sajjad3canti.blogfa

با سلام به دوست عزیزم
اگه دوست داری به وب من سر بزن

مثل هیچ کس جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 14:29 http://www.angeleye.blogfa.com

سلام ممنون از لطفت خیلی محبت کردی عزیز

عشق الکی جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 13:35 http://vosogh.blogsky.com

سلام
دیگه نمیتونم از اتنظار متنفرم

عقیل جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:04 http://www.shakheh60.blogfa.com

سلام یاسمین جان
از اینکه ما را زودی فراموش می کنید جای تشکر داره
ولی ما به یاد شما هستیم
عالی و زیبا نوشته اید

خوش شده ام , خوش شده ام پاره آتش شده ام
خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
خاک شوم خاک شوم تا زتو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا بگلستان برسم
چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ایمن و بی لرز شوم چونک بپایان برسم
چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف
باز رهم زین دو خطر چون بر سلطان برسم
عالم این خاک و هوا گوهر کفرست و فنا
در دل کفر آمده ام تا که به ایمان برسم
آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد
شد رخ من سکه زر تا که بمیزان برسم
رحمت حق آب بود جز که بپستی نرود
خاکی ومرحوم شوم تا بررحمان برسم
هیچ طبیبی ندهد بی مرضی حب و دوا
من همگی درد شوم تا که بدرمان برسم

بهم سر بزن
بدرود

روزگار جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:15

یاسی خانم.. باز هم فراموش کردی دوستان رو....بیا دیگه مردیم از بس انتظار کشیدیم

آسمان جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:44 http://www.ifyou.persianblog.ir

آری این چنین است قاعده ی زندگی
آری .. این چنین است
گویی هر روز بزرگتر می شوی !!!
شبی آرزو کردم همه چیز تمام شود به هر قیمتی...میفهمی؟
هرقیمتی ...
اما انصراف هم جسارت میخواست که من نداشتم ...
پس ماندم و تنها آرزو کردم که شب بخوابم و صبح زود ...
خیلی حرفها تا لبه ی پرتگاه ذهنم آمدند
و چند قدم مانده تا لبه دوباره آرام آرام برگشتند بی آنکه سقوط کنند
همانجا ماند و وقتی لایه ای از غبار زمان رویشان نشست
وکمی کدر شدند رفتند که فراموش شوند …
یا چه میدانم شاید رفتند گوشه ای نشستند
تا روزی دیگر غبارشان را پس بزنم و خوب بهشان فکر کنم
و سکوت جای همه شان را گرفت
اصلا چه ربطی میان نوشتن های من و بودن های تو هست
که از نبودنت مینویسم ؟
وقتی دستانت در حسرت دستانیست که
فاصله اش تا تو سه نقطه است
از همیشه تنها تری
میدانی نوش دارو بعد مرگ سهراب یعنی چه؟
یعنی دل میگیرد و تو نیستی ...
یعنی دل من پر از حرف است
و حرفها آنقدر همانجا میمانند که در من حل میشوند ...

دعا می کنم که بهش برسی

قاسم جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:33

سلام خواهر جون عزیزم
چطوری ؟ حالا دیگه ما هم اینقدر غریبه شدیم
که اگه بهت سر نزنیم فراموش مون میکنی ؟
اشکال نداره ما که دوسست داریم .
خوب احوالاتت در چه حاله ؟
امیدوارم بتونی با وضع فعلیت کنار بیایی وامیدوارم که قسمتت از زندگی بهتر از این باشه.

خواستم از حالت با خبر بشم .
وگر نه قصد مزاحمت نداشتم
قربونت .
دوسست دارم
داداشه تنهای تو

صبا جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 00:44 http://www.saheleparvaz.blogsky.com

خداحافظ برای تو چه آسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت
خدا حافظ طلوع من غروب من
خداحافظ تو ای محبوب خوب من
خدا حافظ طلوع من غروب من
خداحافظ تو ای محبوب خوب من
سلام تو
طلوع پاک شبنم بود
غروبت ظلمت تاریکی غم بود
سلام تو
شروع آشنایی ها
نوید مهربانی ها
زمان همزبانی ها
دریغ از قطره های اشک سوزانم که از دیدار تو بر رخ چکیده
خزان زندگی آمد
دل افسرده بعد از تو
بهاری نو ندیده
خداحافظ
خداحافظ
خداحافظ...
سلام یاسمین جون.خوبی خانومی...
عزیزم بیادتم همیشه
تورو خدا توام منو دعا کن تو نردیکتر از منی...
خیلی وقته که دلم واسه دلتنگ نشدن تنگ شده
خیلی دلم می خواد یه قرار چت بزاریم و حرف بزنیم...

شعبده باز جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 00:16 http://faceless.blogfa.com

همان خاک خیلی بهتر است!

محمود پنج‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:40 http://baraifarda.blogfa.com

برای گریستن و اعتمادت شانه های من تنهاترین تگیه گاه ست اگر چه فرو ریخته اند.

سارا پنج‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 21:15 http://sogande-eshgh.blogsky.com

سلام یاسمین جون
خوبی؟؟
دلم برات خیلی تنگ شده بود............
دوست دارم عزیزم .........

میزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
این بود زندگی؟
" زنده یاد حسین پناهی"

مواظب خودت باش.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد