هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
از دوست بپرس که چرا می شکند
شاید صد بار بی آنکه در صخره ترکی دیده شود چکش می کوبد ولی
در صدویکمین ضربت صخره دونیم می شود و من می دانم آخرین
ضربت نبود که سنگ را شکافت بلکه تمام ضربت های پیشین
در آن نقش داشته اند . . .
خدایــــــــــا
همانطور که طبیعت را در اوج نا امیدی به طراوت و زیبایی
می رسانی
بنده هایت هم که در گردباد ناامیدی و یأس غوطه ور هستند
را دریاب که جز تو امید و نوری نیست
چه زیباست
به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن
و چه تلخ و غم انگیز است
دور از تو بودن، برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن
ای کاش می دانستی
بدون تو و به دور از دستهای مهربان و قلب پر احساست
زندگی چه ناشکیباست . . .
به من می گفت آنقـــــــــــــــدر دوستت دارم که اگر بگی بمیر می میرم
باورم نمی شد
فقط یک امتحان ساده بود
و به او گفتم: بمیر
...سالهاست که در تنهایی به سر می برم
کاش امتحانش نمی کردم
بر تخته سیاه زندگی
احتمالات و فرضیات را
چه خوب به من آموختی
گفتی: احتمال اینکه عاشقت بمانم کم است
پس فرض کن که رابطه ای در کار نبوده است . . .