من نشانی از تو ندارم ...
اما نشانی ام را برای تو مینویسم
در عصرهای انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار
خیابان غربت را پیدا کن ووارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو
کلبه غریبی ام را پیدا کن کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام در کلبه را باز کن
به سراغ بغض خیس پنجره برو حریر غمش را کناربزن
مرا خواهی دید
با بغضی کویری که غرق عصاره انتظار است
نشسته ام پشت دیوار دردهایم . . .
اگر فکر می کنی که رفتنت باعث شکستنم می شود
اگر فکر می کنی که از پس رفتنت اشک می ریزم
اگر فکر می کنی که با نبودنت لحظه هایم خالی می شوند
اگر فکر می کنی که هر لحظه دلم برای دستان گرمت تنگ می شود
اگر فکر می کنی که بی تو می میرم
بسیار درست فکر کرده ای ...
خب تو که می دانی نبودنت را تاب نمی آورم
پس بمان . . .
وقتی به دنیا اومدیم تو گوشمون اذان گفتن وقتی بمیریم برامون نماز می خونن
پس ببینید زندگی چقدر کوتاهست فاصله بین اذان تا نماز
اگه توی کوچه پس کوچه های دلم گم شدی دنبال کسی نگرد که
آدرس بهت بده چون به غیر از تو کسی اونجا نیست . . .
سر افراز از فتحی بزرگ پا به سلول انفرادی قلبت نهادم ٫ کلمه ای در خور احساسم
نمی یابم حال که یادگاری های نوشته بر در و دیوار قلبت را می خوانم ...
انتظار نداشتم تا همیشه هم سلولی من بمونی
انتظار نداشتم چون محکوم به حبس ابد بودم، تو هم فکر منو از سرت بیرون کنی
انتظار نداشتم شریک غم هام باشی و شادی های کوچکت رو به من تعارف کنیانتظار نداشتم وقتی از پشت میله ها آزادی رو نگاه می کنی، من رو هم تو رویا هات ببینی
انتظار نداشتم وقتی یواشکی کلیدها را از جیب نگهبان برداشتی، منو محرم بدونی
انتظار نداشتم حتی تو اعماق شب که از سلول خارج می شدی کلیدها رو با خودت نبری
انتظار داشتم...به حرمت...
تموم خاطراتمون
تموم یادگاری های رو دیوار
تموم خط های شمارش روزها و شب زدنمون رو دیوار
تموم یادگاری های رو قلبمون
تموم دوستت دارم های رو دیوار
آروم صدام می کردی و می گفتی: "خداحافظ"
برای نقد کردن چکی دیگر که روی آن نوشته بود:" دوستت دارم" تمام شهر را زیر پا گذاشتم
نمی دانم شاید روزی نمایشگاهی دایر کنم از این چک های بی محل در وجه حامل . . .