حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

۳۶۸

 

وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم , وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم,

 وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم,

وقتی که او تمام کرد من شروع کردم, وقتی او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت است

 

 

۳۶۷

 

هیچگاه مرا همسر خویش خطاب مکن

این عنوان خیلی سردیست

اگر کسی از تو پرسید که او کیست؟

بگو او  عشق من است

و اگر  پرسیدند که شما با هم ازدواج کرده اید ؟

بگو که ما زندگیمان را با هم قسمت کرده ایم

 

 

۳۶۶

 

سخته یکی بهت بگه ستاره شو بچینمت؛ یه کم که بگذره

بگه دیگه نیا ببینمت

 

۳۶۵

 

نگاهت را برای دل بستن دوست دارم

صدایت را برای دل بریدن دوست دارم

زخم زبانهایت را برای دل شکستن دوست دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم

 

۳۶۴

 

اگر کسی دیوونت بود؛ عاشقش باش

اگر عاشقت بود؛ دوسش داشته باش

اگه دوست داشت؛ بهش علاقه نشون بده

اگه بهت علاقه نشون داد؛ فقط یه لبخند بزن

اینطوری وقتی همیشه یه پله ازش عقب باشی؛ اگه یه وقت خسته

شد و یه پله جا موند؛ تازه میشین مثل هم

 

۳۶۳

 

دستم بوی گل می داد؛ مرا به جرم چیدن گل دستگیر کردند و

گفتند که تو محکومی و به این نیندیشیدند که

شاید گل کاشته ام . . .

 

۳۶۲

 

عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو مال منی

 

عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی میکنی

 

عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته

 

عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه: همیشه با منی

 

عشق نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه: دوستت دارم

 

۳۶۱

 

وقتی چشمانم غم تمام دنیا را به مهمانی فرا میخواند تو نیز با

رفتنت این ضیافت را با شکوهتر میکنی

 

۳۶۰

 

همیشه یادت باشه چیزی که امروز داری شاید آرزوی دیروزت بوده

و بزرگترین آرزوی فردات بشه؛ پس همیشه سعی کن قدر

چیزی که امروز داری رو خوب بدونی . . .

 

۳۵۹

 

ازم پرسید چرا زنده ای؟ با اینکه می خواستم بگم به خاطر تو؛

گفتم به خاطر هیچ کس؛ پرسید پس به خاطر کی زندگی

می کنی؟ با اینکه دلم فریاد می زد به خاطر تو؛ با صدای گرفته

گفتم به خاطر هیچ کس. من ازش پرسیدم تو به خاطر کی زنده ای؟

با بغضی گفت: به خاطر کسی که به خاطر هیچ کس . . .